شکر خدا که عمرمون رسید به ماه رمضون
این بوده از لطف شما, ممنونتم صاحب زمون
ممنونتم که راه دادی نوکر روسیاهتو
گذاشتی هم ناله بشم با اشک و سوز و آه تو
شکر خدا که عمرمون رسید به ماه رمضون
این بوده از لطف شما, ممنونتم صاحب زمون
ممنونتم که راه دادی نوکر روسیاهتو
گذاشتی هم ناله بشم با اشک و سوز و آه تو
هوای قلب من امشب بهانه ای دارد
نوای سینه ام امشب ترانه ای دارد
زمین٬ زبان خودش را به مدح وا کرده
که حرف های طبیعت نشانه ای دارد
امشب بهانه ها همگی جور می شود
حتی پیاله کاسه ای از نور می شود
وقتی نگاه یار قدم رنجه می کند
چشم تمام صاعقه ها کور می شود
آماده می شوم غزلی را بنا کنم
در شور عشق, قافیه ای دست و پا کنم
باز از شرابِ دوست شدم مست و بی قرار
باید که پیر میکده ها را صدا کنم
رسیدی از پسِ پرچین ِ قلب دوران ها
چکیدی از نفسِ ابر , مثل باران ها
رسیدی از دلِ دریای عشق و آوردی
نشانه های ادب را برای انسان ها
(( بعد از تو آب, معنی دریاشدن نداشت))
گُم بود در خجالت و پیداشدن نداشت
بی بوی رویت ای مهِ یکتای هاشمی
(( شب مانده بود و جرأتِ فرداشدن نداشت))
سکوت تلخ تو شیپور مرگ من را زد
زمانه تیر مصیبت به قلب لیلا زد
کنار نعش به خون خفتهی تو , من مُردم
ببین عدو ورق زندگانیَم تا زد
(( بعد از تو آب, معنی دریاشدن نداشت))
گُم بود در خجالت و پیداشدن نداشت
بی بوی رویت ای مهِ یکتای هاشمی
(( شب مانده بود و جرأتِ فرداشدن نداشت))
هرچه تیرآمده بر روی تنت جا شده است
بین میدانکرمت باز هویدا شده است
آنقدر نیزهنشسته به روی پیکر تو
هرکسی دیدهتو را گفته علی پا شده است
یک عمود آمدهامّا دو نفر تا شده اند
تو سرت تاشده و من کمرم تا شده است
تو شبیه پدرمبوده ای امّا حالا
وجه تشبیه توبا پهلوی زهرا شده است
هرکجا مینگرم اکبر من ریخته است
پسرم در وسطجنگ پسرها شده است
چه شده باتنت از دقّت شمشیر عدو
نکند دور وبرت حرمله پیدا شده است
چه سرت آمدهاینقدر زِ هم وا شده ای
چقدر پیکر تومثل معمّا شده است
دشمنت اشکمرا دیده ولی می خندد
وسط گریه یمن هلهله برپا شده است
عمّه ات آمدهاز خیمه کنارت برخیز
عمّه ات آمدهو نائب لیلا شده است
استخوان خردترین پیکر بر روی زمین!
چشم باباتببین , همدم دریا شده است
خون جاری شدهاز شرم نگاهت یعنی
پدرت بی تو(اسیر) غم دنیا شده است
حمید رمی
نامیشدی , روی لب اینیّ و آنی
یاشایدم بابای از ما بهترانی
بدجورسیلی خورده ام این چند روزه
خوردم, ولی حتی دریغ از تکّه نانی
دل من باز روضه می خواند , روضه ی غربت شقایق را
روضه ی حرمت و شکستن را , روضه ی گریه های صادق را
روضه ای را که باز می خواهند, پر پروانه را بسوزانند
اصلاً انگار شیوه ی خصم است , نیمه شب خانه را بسوزانند
ترنّم جلواتت نسیم آورده
وَ بوی نرگس چشمت شمیم آورده
خدا برای خودش آینه پدید آورد
دوباره یاعلی و یاعظیم آورده