جلوه‌ای از جبروت

جلوه‌ای از جبروت آوردند
سوره‌ای از ملکوت آوردند

اَبری از جنسِ بهار و باران
به سرِ این بَرَهوت آوردند

ای وای از تیرِ سه‌شعبه

در پیشِ تو از شرم , آبم کرد کوفه
من آبرو دارم خرابم کرد کوفه

لبریزِ خون کردند رویم را , عزیزم
بُردند اینجا آبرویم را عزیزم

بازهم سوخت لبم

نینوا را سوزاند
ناله‌ام عاقبت این بیتِ عزا را سوزاند

به عبا پیچیدم
میکشم آه , همین آه عبا را سوزاند

آخرین حلقه‌یِ شب‌هایِ محرّم

 

 

عاقبت آه کشیدم نَفسِ آخر را
نفسِ سوخته از خاطره‌ای پرپر را

روضه‌خوانیِ مرا گرم نمودی امشب
روضه‌یِ آنهمه گُل , آنهمه نیلوفر را

پَرَت را زمین مزن

آه ای اسیرِ روضه‌‌یِ سربسته کیستی
مردِ غریبِ حجره‌یِ دربسته کیستی

این حجره هم به ناتوانی تو گریه می‌کند
پیری بر این جوانیِ تو گریه می‌کند

غریب آقام

سر را زِ خاکِ حُجره اگر بَر نداشتی
تو رو به قبله بودی و خواهر نداشتی

خواهر نداشتی که اگر بود می‌شکست
وقتی که بال می‌زدی و پَر نداشتی

بسمه تعالیٰ علی

اگر می‌تراود زِ لبها علی
اگر نعره دارم سراپا علی
ندارد دلم قبله الا علی
که دیدم خدا را فقط با علی

غریب الغربا

تشنه بودیم که بارانِ نجف را دیدیم
اشک بودیم که دامانِ نجف را دیدیم

در نجف منقبتِ شاهِ خراسان گفتیم
مشهدت آمده سلطانِ نجف را دیدیم

دل بی قرار

عُمری غُبارِ حضرتِ معصومه‌ایم ما
تا در جوارِ حضرتِ معصومه‌ایم ما
هرچند بارِ حضرتِ معصومه‌ایم ما
در سایه سارِ حضرتِ معصومه‌ایم ما

یا صادق آل عبا…

کاش میشد بگذارند مُهیا گردد
شبِ او صبح به محرابِ مصلا گردد

شبِ او صبح نشد , نیمه شب او را بردند
تا که با زخمِ زبان آن شبش احیا گردد

غصه ی بابا

(زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها)

خانه ویران شده‌ام غُصه‌ی بابا سخت است

حرفِ دیگر بزن امشب غمِ فردا سخت است

دیدنِ رویِ تو و لَخته‌یِ خونها سخت است

سوختم از نَفَسَت سوختن اما سخت است

باز هم روضه نخوان روضه‌یِ زهرا سخت است

روضه بستر

#شهادت_امیرالمومنین

چشم‌هایِ به رنگِ خونَت را
بر پرستارِ خود کمی وا کُن
دلِ من شور میزند بابا
گریه‌های مرا تماشا کُن

دکمه بازگشت به بالا