باب ُ الجواد

شعری برای ماه رجب دست و پا کنید

دل را پر از ترنُّم  ِ یا ربَّنا کنید

آئینه وار خوبیُّ و بد را جدا کنید

توشه برای روز مبادا سَوا کنید

أین الرَّجبیُّون

از عرش ندا آمده أین الرَّجبیُّون

پیغام خدا آمده أین الرَّجبیُّون

شفّافیِّ آئینه ی این سینه خدائیست

مصراع به مصراع من اینبار رضائیست

قافیه های جدید

باید به فکر قافیه های جدید بود

در شهر غمزده به هوای امید بود

باید به مثنوی پر و بال عقاب داد

شوری برای خلقت یک انقلاب داد

شال عزا

فکری برای خانه ی درد ومَلال کن

زانو بغل نگیر و بتولت حلال کن

از این به بعدتازه غمت میشودشروع

غسل شبانه ی بدنم راخیال کن

فکری برای خانه

فکری برای خانه ی درد و مَلال کن

زانو بغل نگیر و بتولت حلال کن

از این به بعدتازه غمت میشود شروع

غسل شبانه ی بدنم را خیال کن

این کوفه

چه ها که با دل زینب (س) نکرده این کوفه؟

تو نی سوار و منم کوچه گرد این کوفه

چه سنگها که نشد پرت سوی محمل من

به دستهای زن و طفل و مرد این کوفه

شب آخر …

امشب فقط مانده برای ما برادر
این دشت فردا می کند غوغا برادر

کوچه گرد کوفه

چه ها که با دل زینب (س) نکرده این کوفه؟
تو نی سوار و منم کوچه گرد این کوفه
چه سنگها که نشد پرت سوی محمل من

دستی به روی صورتم

جانِ رقیه جای سرت دامن من اســـــت
راه وصــــــال ما طَبَق دشمن من است
بر نیزه دیده ای که چه کردند باحــــــرم
آثار دیده هـــــــای تو روی تن من است
هرگز نمی شد عاقبتت این چنین ولـــی
در معرکه کجا سپرت جوشن من است؟
کارم همان غروب! همانجا تمام بـــــــــود
ایثار خواهرت سبـــــب ماندن من است
آنقدر جای من کتک و تازیانه خـــــــــــورد
دِینَش الی الابد به خـداگردن من است
بابا ببین سه ساله تو هفت ســــاله شد
دندان دلیل ناب سخن گفتـــن من است
دندان شیریّم به روی خــــاک و لَختـــــــۀ
سرخ لب و لثه گل افتادن مـــــــن است
دستی به روی صورتم و دست دیگــــــرم
جای نگاه تار, ره دیـــــدن مـــــــن است
تصویری از مدینه و غمهای مـــــــــــــادرم
اینها نشانه زمین خــــــــوردن من است
تو چشمهای دختر و مـــن پای تو پـــــــدر
توآمدی و وقت سفر کردن مـــــن است
دست تقاص سیلی کین در خرابه نیست
مهدی در انتظار دعاخواندن مــــن است

حسین ایمانی

حریم دل

علـــّامه ی مُخدّره ی عالم وجود

چشمش به روی دست رئوف حرم گشود

مهتاب سر گذاشته بر دوش آفتاب

عاشق گرفته خانه در آغوش عشق ناب

شرح کوثر و کساء

صاعقه آسا به خدا می رسیم

به شرح کوثر و کساء می رسیم

همدم خورشید نفس می زنیم

با تو به مشهدالرّضا می رسیم

همای سعادت

گنجشک آستانه همای سعادت است

جارو نمودن ِ حرم تو لیاقت است

دارُالشّفاست صحن تو یا سیّدالکریم

بخشش در این حریم عجب نیست عادت است

دکمه بازگشت به بالا