شکـر خدا که نوکـر اولاد حیدرم
از خادمان خانه یِ موسی ابن جعفرم
بی هیچ منّـتی به گدا نان رسانده ای
مسکین بمانم از همه با آبرو تَـرم
شکـر خدا که نوکـر اولاد حیدرم
از خادمان خانه یِ موسی ابن جعفرم
بی هیچ منّـتی به گدا نان رسانده ای
مسکین بمانم از همه با آبرو تَـرم
در شجاعت بی نظیر و در سَخا همتا ندارد
از امیرالمؤمنین بهتر کسی دنیا ندارد
هر که محبوبش علی باشد شده محبوبِ خالق
هر که دور از حیدرِ کرّار شد رب را ندارد
یاٰ مَنْ اَرْجوُهُ لِکـُلِّ خَیر معنا می شود
یا علی می گویم و خیرات پیدا می شود
با تو باشم بابِ خوبی و کرم واٰ می شود
شاملِ حالم دعایِ نابِ زهرا می شود
گـریه کُنت از غصّه اَت دق می کند حتماً
چیزی نمانده از تنت این روزها اصلاً
پهلو به پهلو می شوی در بسترت هر وقت
گلها شکـفته می شود بر رویِ پیراهن
حالا که قرار است بشویم بدنت را
زهرا چه کنم لاله یِ بر پیرهنت را
خونابه گرفته همه جایِ کفنت را
آرام کنم با چه کلامی حسنت را
یاور کـه داری
باور ندارم عصـرِ فردا سَر نداری
خواهر که داری
گیرم که در کرب و بلا مادر نداری
شاید ببینی بی وفایی را… وفا هرگز
گفتم بیا کـوفه ولی کـوفه میا هرگز
در کوچه و پس کوچه هایش سنگ بسیار است
دارند چنگی بی حیا امّا حیا هرگز
ای آسمان مُبلِّغ عشق و کمال تو
وِرد لب ملائکه خُلق و خصال تو
یا قاهـِر العَـدُوِّ… وَ یا وٰالِیَ الوَلی
شد مَظْهـَرُ العجائِب عالَم خیال تو
بیچاره ترین بنده یِ دربارِ تو هستم
من عبدِ خطاکار و گنهکارِ تو هستم
من سائلِ درمانده اَم امّا تو کریمی
اَلمِنَّهُ لِلَّه که گرفتارِ تو هستم
نامِ نامیِ شما روی لبم گل کرده
هرکسی هرچه شده بر تو توسّل کرده
پدر از لعلِ علی شَهد تناوُل کرده
اسم تو آمده و دشمن دین حوُلْ کرده
دارم از دلواپـَسی دِق می کنم مادر بخند
دلخوشیِ دختری یک لحظه دربستر بخند
پیش ما هر قدر می خواهی بگو آه و ببار
چون که می بینی به خانه آمده حیدر بخند
تشنه لب بود ولی تشنه به گودال نرفت
دست و پا زد پسر ُو مادرش از حال نرفت
تا پـدر آب طلـب کـرد پسـر آب آوَرد
آتـشی عصرِ عطش جانبِ اطفال نرفت