یا مظلوم

گرچه دلم با دیگران در انفصال است
با او ولی در نقطه ی اوج وصال است

اینکه چه شخصی با چه ظرفی … این مهم نیست
هر کس به دنبالش پیِ فضل و کمال است

مرد نبرد است علی

مرد نبرد است علی چون سپرش فاطمه است

نون و قلم حیدر است و اثرش فاطمه است

رو به حیاط دل فاطمه سر می گذاشت

چون که نسیم خوش هر سحرش فاطمه است

مناجات باامام زمان

پسر فاطمه هر بار مرا می بخشد

با همین مرتبه صد بار مرا می بخشد

حال او بد شده از هر عمل ننگینم

با همان حالت بیمار مرا می بخشد


داد و بیداد از زمان

داد و بیداد از زمان ,آیا جوابم کرده است؟

آتش هجرش خداوندا کبابم کرده است

خویش را دیدم در این پرده , نه مخلوقیتم

ابر من , من را چه دور از آفتابم کرده است

گویا شب شعر است

گویا شب شعر است و , در خواب نمی گنجم

خورشید غمینم در , مهتاب نمی گنجم

من دلزده از اشکم , دیدار تو را خواهم

در کاسه ی چشم خویش , با آب نمی گنجم

زینب است

یکتا دلیر عرصه ی عاشور, زینب است

پاک از پلیدی و ز گنه دور , زینب است

چون درک هیچ کس به مقامش نمی رسد

در کنه خویش , واله و مستور زینب است

اهل بهشت

اهل بهشت و در وسط حوض کوثریم

چون ما فقط گدای گدایان حیدریم

ما خود به خود فقط به خدا وصل می شویم

چون ما دخیل چادر زهرای اطهریم

از درد کوچه های

از درد کوچه های پر از غم نگو نگو

از قدّ عمه ام که شده خم نگو نگو

بابا به روی نیزه تو را تاب داده اند ….

از این عذاب ماه محرم نگو نگو

رقیه خاتون سلام الله

از لات های کوچه برم حرف می زنند

عمه … ز پاره ی جگرم حرف می زنند

سنگی به دست بچه و پیر و جوانشان

گویا که از سر پدرم حرف می زنند

امّ العجائبی

امّ المصائبی , نه , تو  امّ العجائبی

الحق که تو ملیکه ی مشرق , وَ مغربی

محشر به دست پاک حسین است دست تو

چون بر گناه کل خلایق تو حاجبی

غزل هم درست شد

شاعر که گریه کردغزل هم درست شد

چیزی شبیه خیمه وپرچم درست شد

اشکی چکید بر تن ماه از دو چشم عشق

زهرا گریست , ماهمحرم درست شد

کرم زینب سلام الله علیها

هر که به هر جا رسد از کرم زینب است

بوی خوش کربلا از حرم زینب است

طیّ زمان ها نرفت یک اثر از پرچمش

ملک سلیمان که نیست , این علم زینب است

دکمه بازگشت به بالا