دیار عشق

دیار عشق و جنون پر ز آه مظلوم است
روایت غمشان صد کتاب منظوم است

هر آنچه کرببلا بر سر حسین آورد
حکایت دل پر خون ام کلثوم است

ماه حزن

می رود ماه صفر با همه شور و نوا
ماه حزن و غم و اندوه, مه اشک و بکا

اول ماه محرم همه گفتیم حسین
آخر ماه صفر ما همه گوییم رضا

خسرو خوبان

عاشقی دربدری دارد و بی سامانی
گاه ابریست هوای دل و گه بارانی

گر چه آرام و قرارم به نظر قرب شماست
شهره ام شهره ز سرگشتگی و حیرانی

غریبستان

ای مدینه زائرانت کم شده
سهم ما از غربتت ماتم شده

کوچه های تنگ تو گشته خراب
نیست خشتی آشنا بهر ثواب

طفل را کشتند

جماعتی که توان از علی ز کف بردند
پناه بر در ثانی ناخلف بردند

هنوز جسم نبی بر زمین نمایان بود
که آبرو ز جوانمردی و شرف بردند

مظهر صبر

یک اربعین جای تو خالی در کنارم
هر لحظه بهر دیدنت چشم انتظارم

ترسم از این باشد نبینم کربلا را
هر لحظه آید بر مشامم بوی یارم

دکمه بازگشت به بالا