دل من بابایی چش براهته
عمه میگه که خدا پناهته
بابا جون تنگه دلم زودی بیا
آرزوم دیدن روی ماهته
دل من بابایی چش براهته
عمه میگه که خدا پناهته
بابا جون تنگه دلم زودی بیا
آرزوم دیدن روی ماهته
دیگه از غمت باید هوار کنم
دلو آشفته و بی قرار کنم
تیکه تیکه شدی پاره تنم
تن پاشیدتو من چه کار کنم
باید از کجا بگم برای تو
الهی که من بشم فدای تو
دارم از دوری تو دق میکنم
به خدا کرده دلم هوای تو
دیگه وقت غصه و غم رسیده
عزای اشرف آدم رسیده
ذکر یا حسین پیچیده توی شهر
عاشقا ماه محرم رسیده
علت عاشقی ام دست کریمانه ی توست
چشم امید من آقا به در خانه ی توست
روی خاک قدمت صورت خود میکشم و
به اشاره همه گویند که یوانه ی توست
گریه های شب جمعه چه خریدن دارد
نوکرت تا خود تو شوق رسیدن دارد
شده هفتاد و دو سر با سر تو بر نیزه
سر بازار شما ٰ زجر کشیدن دارد
مرا میان سپاهت حساب کن بانو
گدای خان حسینت خطاب کن بانو
بـرای آنـکـه بـگویـی تـو کـیـستـی بی بی
مـیـان ظـلـمـت شب آفـتـاب کـن بـانو
ســر را بـه پـای تـو سپـردن افـتـخـار اسـت
هر کس که اربابش تو باشی رستگار است
یـا لـیـتـنـا کـنـا مـعـک ورد زبـانـــــــــــــــــم
جـمــع فـدائـیـان راهـت بـیـشـمـار اســــت
تو تنهای تنها امام غریب
تو گریان سقا امام غریب
الهی بمیرم نبینم غمت
فدای تو مولا امام غریب
گفتم حسین در دل من غصه جا گرفت
قلبم شکست و چشم دوباره عزا گرفت
عهدی نوشتم ام که بمانم به پای تو
عهدی که از ازل ز عالم خدا گرفت