کشته زهر جفا

بی مهری اش کاشانه را دلگیر کرده
غم را میان سینه ام تکثیر کرده

غربت میان شهر, جای خود بماند
غربت در این خانه دلم را پیر کرده

کل عالم خون بگرید

دشمنانت یک طرف, آن آشنا از یک طرف
بی وفایی یک طرف, زهر جفا از یک طرف

کل عالم خون بگرید در عزای تو کم است
ارضیان از یک طرف, اهل سما از یک طرف

حضرت عشق

دوباره مرغ این سینه به فکر سِیر در طوس است
خدا را شکر می گویم که این دل با تو مأنوس است

رجب…ذی القعده… می چسبد زیارت کردنت آقا
زیاراتی که منصوص و زیاراتی که مخصوصه است

امام رئوفم

خوشم از رعایای شمس الشموسم
گرفتار عشق انیس النفوسم

کجا بی پناهم در این وادی عشق
پناهنده ی لطف سلطان طوسم

یا امامَ الرئوف

قطره بودیم و هم مسیر شدیم
با ولای علی کثیر شدیم

دست ما نه… نگاه زهرا بود
پای این عشق اگر اسیر شدیم

فداها ابوها

بده مژده بر دشت خشک گلوها
پر از باده ی کوثری شد سبوها

بدون توسل, رسیدن محال است
مُصَلِّی که شد از دل بی وضوها؟

یا ولی الله…

بر هم نزن نماز مرا, بی هوا نزن
حالا که می زنی, جلوی آشنا نزن

سجاده و عبای مرا می کِشی, بکش
اما لگد به تربت کرب و بلا نزن

شیخ الائمه…

مردم شهر را دعا می کرد
ذکر حق بود, لب که وا می کرد

عمر خود, خرج مکتبِ حق کرد
نفسش ظرفِ مس طلا می کرد

با “محبت” آمدی, صید کمندم کرده ای

#امام_زمان

با “محبت” آمدی, صید کمندم کرده ای

با همین ترفند ساده, پایبندم کرده ای

بی بهاتر از همه هستم ولی با لطف خود

در میان عاشقانت ارجمندم کرده ای

شعر ولادت امام حسن (ع)

بر ماه شب نیمه ی این میکده سوگند

مثل تو ندیده است کسی کودک دلبند

خورده دلم از صبح همان روز نخستین

با مهر تو ای دست گل فاطمه پیوند

شعر مناجات با خدا

گرچه بین ما حجاب معصیت حائل شده
لطف عامت باز هم حال مرا شامل شده

لابه لای بندگان خوبت ای رب کریم
بنده ای درمانده در مهمانی ات داخل شده

خسته از اشتباهم…

در سینه مانده آهم, خیلی دلم گرفته
خسته از اشتباهم, خیلی دلم گرفته

بر نفس خود اسیرم, از شرم سر به زیرم
از بس که رو سیاهم خیلی دلم گرفته

دکمه بازگشت به بالا