دیوانه‌ی عشق حسینم

یا رب مرا آواره جز این در مگردان
دیگر گدای خانه‌ای دیگر مگردان

غیر علی من‌که کس و کاری ندارم
هرگز اسیرِ کَس، به‌جز حیدر مگردان

یا باب الحوائج

آقا به غیر آه نوایی دگر نداشت
آهِ امام در دل سندی اثر نداشت

در زیر تازیانه امانش بریده شد
معلوم بود یک دو نفس بیشتر نداشت

آرامشم شدی

آرامشم شدی که به این‌جا رسیده‌ام
سرمایه‌ام شدی که ز دنیا بریده‌ام

آنجا که روضهء زهرا شده به پا
جز ذکر ولی و نور خدا من ندیده‌ام

دکمه بازگشت به بالا