ماهِ بعد از چارده یک روزه اش هم کامل است
گاه طفلی در زمان کودکی اش عاقل است
می رسد وقتی که تا ترقوه جان،بین عرب؛
گفتن یک یا رقیه راه حل مشکل است
ماهِ بعد از چارده یک روزه اش هم کامل است
گاه طفلی در زمان کودکی اش عاقل است
می رسد وقتی که تا ترقوه جان،بین عرب؛
گفتن یک یا رقیه راه حل مشکل است
وقتی که فراتر ز زمان است رقیه
از مَنظر من جان جهان است رقیه
مفهوم عزیزی و غریبی و شجاعت
در جزء نه در سطح کلان است رقیه
مثل نماز، مثل دعا، صبح و ظهر و شام
ارباب را زدیم صدا صبح و ظهر و شام
ما لطف کرده ایم به خود بین روضه ها
ارباب لطف کرده به ما صبح و ظهر و شام
احساس،عباس
انفاس آل الله و خیر الناس عباس
معیار ارباب
در مکتب کرب و بلا مقیاس عباس
گلایه کرد به کرات آفتاب از آب
شکستگی سر آب شد جواب از آب
مُسَلَّم است گل آلود می شود ذهنش
چرا که آمده ابن ابوتراب از آب
خودش به دست خودش کودک،انتخاب شده
ستاره ای ست که هم سطح آفتاب شده
علی اصغرِ شش ماهه رفت و او مانده
هزار مرتبه از این قضیه آب شده
والا علی اکبر
زیبا علی غوغا علی رعنا علی اکبر
باد موافق را
با گیسویش انداخته ازپا علی اکبر
تو صبح امیدی
علی اکبری سرفرازی رشیدی
خدا خواست اما
خودت را به دست خودت آفریدی
چه فکری می کنی ای تیر،آیا قدِّ اصغر را نمی بینی؟
مگر بر آستان خیمه مادر را نمی بینی؟
که خود را می کشی این طور با شدّت
که دقّت کرده ای این گونه با دقّت
که از زِه می پری این قدر با سرعت
قد تو چون الف شد و با مد کشیده شد
اما دریغ بیشتر از حد کشیده شد
نجمه اگر به گوش تو آمد یقین بدان
روی لبان قاسمت اشهد کشیده شد
برای اولین دفعه میان خیمه عاقد گفت: خانم جان وکیلم؟
فضای خیمه ساکت بود بر عکسِ تمام دشت
برای دفعه ی دوم سر ارباب سویِ دخترش برگشت
خودش به دست خودش کودک،انتخاب شده
ستاره ای ست که هم سطح آفتاب شده
علی اصغرِ شش ماهه رفت و او مانده
هزار مرتبه از این قضیه آب شده