ابوطالب شدي و دست حق در آستين داري
چنين نور اميرالمومنين را در جبين داري
به صورت نور حيدر را به سيرت حسن احمد را
جمالي آنچنان داري كمالي اينچنين داري
ابوطالب شدي و دست حق در آستين داري
چنين نور اميرالمومنين را در جبين داري
به صورت نور حيدر را به سيرت حسن احمد را
جمالي آنچنان داري كمالي اينچنين داري
شنيدم از كراماتت حكايت هاي بسياري
فراوان ديده ام از تو كرامت هاي بسياري
هزاران بار در دنيا دل از چاله به چاه افتاد
ولي از نور تو ديدم هدايت هاي بسياري
ادب از محضر تو درس ادب مي آموخت
معرفت دور و برت اصل و نصب مي آموخت
پسرت درس وفا از تو عجب مي آموخت
وقت تمرين نبرد از تو غضب مي آموخت
در حسرت خم خانه به خم خانه ي بعدي
مستي زده پيمانه به پيمانه ي بعدي
ميگفت بيائيد و بمانيد و بميريد
از عشق تو ديوانه به ديوانه ي بعدي
بي تو ما مثل يتيمي از نظر افتاده ايم
مثل مرغي در قفس بي بال و پر افتاده ايم
زندگي سخت است بي تو،مهربان تر از پدر
سخت تر اين است،از چشم پدر افتاده ايم
نوشتم زينت بابا نوشتي زينب كبري
نوشتم ثاني زهرا نوشتي زينب كبري
نوشتم عشق پيغبر نوشتم كوثري ديگر
نوشتم برتر از حوا نوشتي زينب كبري
در خلوت دل گم شدم امشب دوباره
دلتنگ ياس قم شدم امشب دوباره
پرواز كردم تا حرم مثل كبوتر
با اشك چشمانم زدم آن خانه را در
درياب بابا اين زماني را كه داري
پنهان نكن اشك نهاني را كه داري
در خود نريز اينقدر درد و داغ و ماتم
بيرون بريز آتش فشاني را كه داري
درياب بابا اين زماني را كه داري
پنهان نكن اشك نهاني را كه داري
در خود نريز اينقدر درد و داغ و ماتم
بيرون بريز آتش فشاني را كه داري
عشق محتاج كسي نيست هنر هست بس است
پشت هر آه در اين راه اثر هست بس است
عشق هفتاد و دو دلداه برايش كافي ست
شور شيدائي شيرين كه به سر هست بس است
كل دين،تفسير قرآن،حرف حق اين مطلب است
حب مولايم علي اصل و اساس مذهب است
مست حب ام،مستحب ارزاني زهاد باد
بردن نام علي واجب تر از نان شب است
هر كه از عشق تو بيمار نشد خواهد مرد
تب او هر شبه تكرار نشد خواهد مرد
خواب را دور كن ديده ي ما ، چون آنكه
سحري محض تو بيدار نشد خواهد مرد