بگو به نور که ماه تمام آمده است
که صبح آمد و پایان شام آمده است
برای شیعه دوباره امام آمده است
خدای فقه و حدیث و کلام آمده است
شمشیر تیز خطبه ی تو در نیام صبر
شیری ست که تکیه زده بر کنام صبر
نام بلند توست که در اوج اقتدار
افراشته ست پرچم خود را به بام صبر
باز است از حریم تو چندین در بهشت
هم دختر بهشتی و هم خواهر بهشت
قم در هجوم حادثه ها ایمن از بلاست
پر کرده دور شهر تو را مرمر بهشت
حُسن شرح خصائل حسن است
ماه عکس شمایل حسن است
چون کرم لطف کامل حسن است
هرکه شاه است سائل حسن است
امید آخر دل های بی قرار حسین
مرا هزار امید است و هر هزار حسین
به کوه امنیت و بندگی رسید سریع
به کشتی توهرآن کس که شدسوار حسین
بیت الغزل هر غزل ناب رقیه است
خورشید علی اصغر و مهتاب رقیه است
«نزدیکترین راه به الله حسین است»
نزدیکترین راه به ارباب رقیه است
هرکسی درجهان غلام علی ست
مورد لطف و احترام علی ست
ذره پرور شدن مرام علی ست
چون کلام خدا، کلام علی ست
پس به نام خدا، به نام علی ست
نکرده است به عهدش کسی وفا مسلم
رسیده ای به سرانجام ماجرا مسلم
علی ندیده وفا از اهالی این شهر
نشسته ای به امید وفا چرا مسلم؟
ای آن که کار و بار تو مشکل گشایی است
در آستان لطف تو کارم گدایی است
دیدیم در نگاه بلند کبوتران
در این حریم اوج اسارت، رهایی است
به پاییزم زدم عطر بهاری خراسان را
به امیدی که فروردین کند مهر تو آبان را
خراسان دل ما تشنه ی باران لطف توست
که حاصل خیز کردی با قدم هایت بیابان را
کسی که باادب و باوقار می بخشد
فقط به خاطر پرودگار می بخشد
کریم فکر حساب و کتاب بخشش نیست
به رسم اهل کرم بی شمار می بخشد
زنی فراتر از ادراک و برتر از اوهام
که جلوه کرده در او شأن زن به معنی تام
زنی چنان که خدا هم به او رسانده سلام
که بوده است مسلمان جلوتر از اسلام
کسی به درک مقامش نمی رسد هرگز
به درک معنی نامش نمی رسد هرگز