ما قبل خلق گشتنمان مبتلا شدیم
پیش از الست عاشق روی شما شدیم
ما خاکمان ز گرد و غبار قدوم توست
از هرچه هست و نیست به جز تو جدا شدیم
ما قبل خلق گشتنمان مبتلا شدیم
پیش از الست عاشق روی شما شدیم
ما خاکمان ز گرد و غبار قدوم توست
از هرچه هست و نیست به جز تو جدا شدیم
بلند شو برادر بگو مرا نبرند
بگو مرا به کنارت به خاک غم سپرند
عموی خوب رقیه بلند شو مگذار
که گوشهای لطیف سه ساله را بدرند
اگر به جلوه برآید نگاه محشر تو
تمام سجده نمائیم در برابر تو
خدا برای خودش آفرید حیدر را
تو را برای علی زاده است مادر تو
یارم به جلوه آمد و ما را به ناز کُشت
با خنده زنده کرد و به یک غمزه بازکُشت
خورشید پشت ابر شد و غایب از نظر
ما را فراق یکّه سوار حجاز کُشت
بیمار دو چشم تو به دنبال دوا نیست
غیر از تو کسی یار دل خسته ما نیست
ما را که به جز یار نداریم اگر که
از درگه دلدار برانند روا نیست
ای در هوای پاک نگاهتسلامها
نامت نداشت سابقه ایبین نامها
ماهی قلب کوچک ما راگرفته ای
در موج دست آبی خود صبحو شامها
اگر یکتبسم, حسن می شدیم
مریدخصال حسن می شدیم
دلروشنش را ورق می زدیم
وبا نور او هم سخن می شدیم
وقتی اسیر سفره افطار می شوم
غافل زطعم جلوه دلدار می شوم
بعد از اذان مغرب و یک روز روزه دار
پر تا گلو شبیه یک انبار میشوم
آقا اجازه , دل زده ام از تمامشهر
بی تودلم گرفته از این ازدحام شهر
آقااجازه , دست خودم نیست خسته ام
دردرس عشق من صف آ خر نشسته ام
گل باغ جنان بودیم و رفتیم
پیمبر را نشان بودیم و رفتیم
مدینه ای تمام خاطراتم!
(اگر بار گران بودیم و رفتیم)
ای قاری مقیم سیه چال, ای غریب
وی هم صدای قاری گودال, ای غریب
قرآن بخوان که صوتِ رسایت حسینی است
ای قاریشکسته پر و بال, ای غریب
چقدر دربه درم بشنومصدایت را
اذان به وقت تماشایچشم هایت را
بگو که شاعرت از توچگونه ننویسد؟
که بین هر غزلی دیدهرد پایت را