شعر روضه بعد از شهادت حضرت زهرا(س)

دیگر تمام شد غمِ بابای فاطمه…
بوسه زند حسین , کفِ پاهای فاطمه
تعبیر شد حکایتِ فردای فاطمه
تازه شروع شد غمِ مولای فاطمه

شعر روضه حضرت زهرا(س)

هرجا نشسته اند و بجا حرف میزنند
دارند از مقام شما حرف میزنند

دارند از کرامتتان از شکوهتان
از لحظه های سبز دعا حرف میزنند

شعر روضه حضرت زهرا(س)

نوبتِ توست , بیا فضّه پرستاری کن
فاطمه از رمق افتاد , بیا کاری کن

بعدِ یک عمر , نگهداریِ زهرا از تو ,
چند روزی تو از این خانه نگهداری کن

شعر روضه حضرت زهرا(س)

خوب شد تاریخ رفتن آنچنان معلوم نیست
خوب شد تاریخ , مهجور و زمان معلوم نیست

خوب تر اینکه سه راوی , دور از هم گفته اند
وقت را بسیار کردند و به ما کم گفته اند

شعر روضه حضرت زهرا(س)

چرا کنارِ علی , پوشیه به سَر داری؟
ندیده ام که کنارم نقاب برداری

همیشه سینه سِپَر بوده ای عزیزِ دلم
چرا خمیده شدی , دست بر کمر داری؟

شعر روضه حضرت زهرا(س)

چند روزی بیشتر, این خانه مادر دار نیست
چند وقتی میشود که مادرم هشیار نیست

فضه آرامش بکن… خونابه ها را جمع کن
این صدای سرفه های قبلی هربار نیست

دکمه بازگشت به بالا