الهی العفو

تشنه ام! آب در این مشک ندارم چه کنم
آمدم گریه کنم اشک ندارم چه کنم

طبل رسوایی من را سر بازار زدند
آبروریزی من را همه جا، جار زدند

یا ستارالعیوب

اگرچه سائل از اینجا بی ادّعا نگذشت
کریم، لحظه ای از خواهش گدا نگذشت

به رغم اینهمه گردن کِشیدنم یکبار
ز حرمتِ منِ بی آبرو خدا نگذشت

العفو

بر سرم دادی بزن، فریاد کن
بندهء بیچاره را آزاد کن
جوششی بین دلم ایجاد کن
خانهء ویرانه را آباد کن

هرچه هستم آمدم

با همین روی سیاهم بار بستم آمدم
زشت و زیبا، خوب یا بد، هرچه هستم آمدم

غصه ام را بیشتر از خلق، مادر میخورد
طعنه وقتی میخورم فوراً به او بر میخورد

سفرهء مهمانی

نارفیقان سنگشان را بر سبوی من زدند
چوب حرّاجی خود بر آبروی من زدند

دوره ام کردند دور سفرهء مهمانی و
بی تعارف، نیش و طعنه سمت و سوی من زدند

یا الله

در مناجات خدا از همه بهتر گریه است
آب تطهیر گناه، اول و آخر گریه است

زحمت پای ورم کرده ی مادر شده است
تا بفهمیم که قصد از می کوثر گریه است

چار فصل من زمستان شد، بهاری اش کنید
چشمه ای خشکیده آوردم که جاری اش کنید

اینکه با آلودگی در ساحل رحمت نشست
غرق عصیان است، غرق شرمساری اش کنید

یا صاحب الزمان(عج)

در غفلت کبرا شب و روزم سپری شد
نام تو فقط لقلقه ی روی زبان است

ای سفره ما را نمک سفره ی تو بس
چیزی که برایت همه داریم زیان است

یا صاحب الزمان(عج)

آنکه آلوده است و پست منم
آنکه با دست خالی است منم
آنکه زد توبه را شکست منم
آنکه با هرکسی نشست منم

یا مهدی

حالا که من حس میکنم حالم خراب است
مستی، خماری، می گساری باب باب است
لیلای این ایلی و مجنون ها نوشتند
عمریست گیسوی تو کارش پیچ و تاب است

یا سیدالساجدین

مبارک دل شاد ایرانیان
ز فرزند داماد ایرانیان

رسید عیدی فاطمه از جنان
چه مست اند و دلداده ایرانیان

یا ابوفاضل(ع)

قسمت شده تا که قدم در جاده بردارم
تسبیح و مهر تربت و سجاده بردارم

قرآن تلاوت میکنم با این لب تشنه
تا رزق هایی که شده آماده بردارم

دکمه بازگشت به بالا