آب شدم

آب شدم بس به زمین خون ز سرم ریخت

بال پریدن نمانده بس که پرم ریخت

“خانه ی حیدر” نه شده “گلشن زهرا

با نفسم لاله ز بس دور و برم ریخت

انسیه

از اشک های چشم تو زمزم درست شد

از ناله های نیمه شبت غم درست شد

با یاری ملائکه در هیئت خدا

از چادر سیاه تو پرچم درست شد

جانماز

بر جانماز وقت دعای شبانه ها تازه شوند درد همه تازیانه ها

چون اشک روی گونه ی من غلط می خورد

از زخم صورتم کشد آتش زبانه ها

شد آوار

 زهرا تو قرار بود یارم باشی
 هر لحظه ی زندگی کنارم باشی
حیدر وسط معرکه تنها مانده
برخیز که باز ذوالفقارم باشی
 

گاهی

گاهی ز روی نی سر تو می خورد زمین
گاهی سر برادر تو می خورد زمین

در این مسیر

از من در این مسیر ببین پیکری نماند
از تو برای زینب تو جز سری نماند

نگاه کن

آیینه آمدی سحری در خرابه ام
خیلی شبیه روی تو شد روی من پدر

دست شفا کجاست

دست شفا کجاست که بیمار شد دلم
بر گیسوی تو باز گرفتار شد دلم

یا حسین حسین

چون در بریزد از دهنم یا حسین حسین
زینت دهد به هر سخنم یا حسین حسین

دیدم از دور

دیدم از دور اخا پیکرت افتاد به خاک
گونه ی راست خوش منظرت افتاد به خاک

بریده بریده

مرهم کنون به زخم رسیده … چه فایده !

بابا سرت رسیده … بریده ؟ چه فایده !

امشب که آمدی به خرابه ببینمت

سویی نمانده است به دیده چه فایده

لالا گلم …

طفل نخورده آب کمی در حرم بخواب

لالا گلم , عزیز دلم , اصغرم بخواب

شرمنده ام که شیر ندارم …به سینه ام

ناخن مکش تو خاک مکن بر سرم بخواب

دکمه بازگشت به بالا