پرچم روضه

در کوچه تو پرچم روضه به سرم خورد
یک کاسه پر خون غمت را جگرم خورد

با ذکر شما تا به خدا اوج گرفتم
در موقع توبه پر فطرس به پرم خورد

کیمیای اصل

قدمتی که شاه دارد را گداهم داشته
حکمتی که فقر دارد را غنی هم داشته
تازمین خوردیم با نام تو سرپا میشدیم
دردهامان از طفولیت دوا هم داشته

حضرت عشق

نوبت عشق است و کاروبار حرام است
هرچه بجز گفتن از نگار حرام است
جبر تو گر هست اختیار حرام است
محضر خورشید سایه سار حرام است

وارث کربلا

شمهای ترم از کودکیم تر شده است
زندگی نامه من داغ مکرر شده است

بدن لاغر و این قامت خم شاهد که
روزها با چه غم دل شکنی سرشده است

حجره غریبی

هرچه جوان از دست و پا افتاده باشد
زشت است پیش چشمها افتاده باشد

ای کاش با افتادنش طشتی نکوبند
روی زمین بی سر صدا افتاده باشد

یا ولی الله

آنکه از هجر صحبتش کم شد
خواه و ناخواه عزتش کم شد

میخورد برزمین هرآنکس که
با کریمان رفاقتش کم شد

اشک غریب

اشک غریب عاقبتش شرم آشناست
بدبخت آن کسی ست که از صاحبش جداست

یک عمر از دعای فرج رزق خورده ایم
باید وبال گفت به دستی که بی دعاست

شعر مناجات امام رضا(ع)

کوبیده ام کلون دری را زکودکی
من دوست داشتم سفری را ز کودکی
وقتی که خوب دربدر مشهدش شدم
از من گرفت دربه دری را ز کودکی

جلوه شمس الشموسی

درد بی درمان به مادادند و درمان ساختیم
اتش نمرود دادند و گلستان ساختیم
فقر ما محدودیت زایی نکردو خیر شد
با گلیم کهنه قالی سلیمان ساختیم
فکر مستخدم شدن بودیم اگر زود آمدیم

شمس الشموس

درد بی درمان به مادادند و درمان ساختیم
اتش نمرود دادند و گلستان ساختیم
فقر ما محدودیت زایی نکردو خیر شد
با گلیم کهنه قالی سلیمان ساختیم

راضیّه و انسیّه و حنّانه

هرکس گدایی میکند بر ساحت زهرا
باید بیاید قم بیاید خدمت زهرا
معصومه یعنی نور, یعنی عصمت زهرا
پیداست در صحن و سرایش جنّت زهرا

ریحانه موسی ع

والشمس ضحها شب ما سحر آمد
المنت لله که این غصه سرآمد
صد چله گرفتیم که آخر خبر آمد
از کعبه ما جلوه توحید درآمد

دکمه بازگشت به بالا