خوش آن دلی که شده دائما سرای حسن

خوش آن دلی که شده دائما سرای حسن
دل خراب منو لطف یک دعای حسن
تمام زندگی من فدای آن کس که
تمام زندگی او شده فدای حسن

به نام آنکه تو را داده است نام حسن

به نام آنکه تو را داده است نام حسن
درود احسنُ الارباب من سلام حسن

سلام بر برکات سپید سایه‌ی تو
که نور داده به خورشید مستدام حسن

بیچاره دلی که به محبت نتپیده است

بیچاره دلی که به محبت نتپیده است
یا در ره معشوق مشقت نخریده است

بیچاره کسی که شب جمعه شده اما
از گوشه ی چشمش نم غربت نچکیده است

نمی بینی از غصّه لبریزم و

نمی بینی از غصّه لبریزم و
نمی بینی از دوری آشفته ام ؟
باشه, کربلا رام نده, لا اقل
بشین پایِ حرفای ناگفته ام ؟

حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند

حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند
رد دو دست ابالفضل روی آب بماند

حسن شدی که سوال غریب کیست در عالم
میان کوچه و گودال بی جواب بماند

باوجودی که پدرجان گله خیلی دارم

باوجودی که پدرجان گله خیلی دارم
نوه ی فاطمه ام حوصله خیلی دارم

وسط آن همه اسباب جسارت برما
نفرت ازسلسله و هلهله خیلی دارم

میخواستم برای تو باشم ولی نشد

میخواستم برای تو باشم ولی نشد
کنج حرم گدای تو باشم ولی نشد

میخواستم که یک شب جمعه به سرزنان
مهمان کربلای تو باشم ولی نشد

نامِ او شعر مرا زیبا کند

نامِ او شعر مرا زیبا کند
عطری از حق در دلم برپا کند

غربتش آتش به جانم می زند
غربتش هر دیده را دریا کند

از تیر نشسته بر بدن میگویم

از تیر نشسته بر بدن میگویم
از دوختن کفن به تن میگویم
با هر نفسم حسین گفتم اما
با هر طپش قلب”حسن” میگویم

دردی در این دل است که درمان نمی‌شود

دردی در این دل است که درمان نمی‌شود
داغ عزای کوچه که پایان نمی‌شود

درمان دل به زهر هلاهل شنیده ای
دردم به غیر زهر که درمان نمی‌شود

کبوتر دل من صید دام زینب شد

کبوتر دل من صید دام زینب شد

و آشیانه ی دل نیز بام زینب شد

به روی مسند قدرت نشسته هرکس که

میان زندگی خود غلام زینب شد

همیشه از همه دور و برش اذیت شد

همیشه از همه دور و برش اذیت شد
هم از غریبه هم از لشگرش اذیت شد

غریبه ها که به جای خود, این امام غریب
چقدر از طرف همسرش اذیت شد

دکمه بازگشت به بالا