ازبس به دلت عشق مولا داری
تخریب بقیع مثل زهراداری
ای کاش نشان قبرتومخفی بود
دردل نشان قبرتوکافی بود
ازبس به دلت عشق مولا داری
تخریب بقیع مثل زهراداری
ای کاش نشان قبرتومخفی بود
دردل نشان قبرتوکافی بود
حلقه به گوش تو ام ای لقبت لافتی
هرچه بگویی کنم بی چک و چون و چرا
خون دو دیده گواست بر غم حجر تو یار
بهر مداوای دل کن تو شبی رو به ما
از هرچه هست و نیست دگر بی نیاز شد
دست کسی که پیش کریمان دراز شد
در لطف با گدا, چه کسی بهتر از حسین؟
لب تر نکرده ایم در خانه باز شد
به یک نگاه تو بیمار می شود دل من
به یک کرشمه گرفتار می شود دل من
برای درک حضور تو ای گل نرگس
همیشه راهی گلزار می شود دل من
بیت الغزل روضه ی مادر , پهلو
در زیر فشار لگد و در , پهلو
اول سپر بلای حیدر , زهرا
اول سپر بلای “کوثر” پهلو
وقتی نبی نمـوده مکــرر سلامتـان
واجب شده ست بر همگان احترامتان
از این سر مدینه و تا سـوی دیگرش
ریزه خورنـد بر سـر خـوان طعامتان
بهتر بگویم … باید که از یک شاخه پرپر بگویم
وقتی شبانه … می شست حیدر زخم یک پیکر بگویم
آرام و بی تاب … هنگام غسل از چشم های تر بگویم
از زخم پیکر … از های های گریه حیدر بگویم
ای تمامی اقتدار علی
رفتی و مانده ام تک و تنها
این تن پر جراحتت امشب
بانی شرم من شده زهرا س
چگونه جسم تو را شست وشو دهم دریا
چگونه از دلت آمد رها کنی ما را
خدا به خیر کند تازه اوّلِ غسل است
کنار بازویتان لاله میشود پیدا
ای حضرت حوریه ای روح معانی
ای خاستگاه جلوه های لن ترانی
حالا نمیشد باز پیش ما بمانی؟
ما را مبرّا کن از این دل نگرانی
گریه کن گریه عزیزم که سبکتر بشوی
وقت آن نیست که اینگونه کبوتر بشوی
همسر تازه جوانم نکند خسته شدی
نکند باعث تنهایی حیدر بشوی
دوباره ماندن زهرا بعید تر شده بود
که درد پهلوی مادر شدیدتر شده بود
دلیل های کبودش جدیدتر شده بود
در این میانه حسن نا امیدتر شده بود