خدای من

در میزنم خدای من! ای بیکران من
من را دوباره راه بده مهربان من

قلبی که داده ای بشود خانه ی خودت
اصلا نبوده ثانیه ای در امانِ من

جانم حسین(ع)

روزه یعنی عشقبازی بر سر خوانِ حسین
می شود هر روزه داری چون پریشانِ حسین

من برای بخشش خود ، واسطه آورده ام
یا رب از جرم و خطایم درگذر ، جانِ حسین

به رسم شهدا

باید که به رسم شهدا توشه گرفت
از اشک و مناجات و دعا توشه گرفت

در ماه ضیافت الهی باید
از سفره احسان خدا توشه گرفت

مهدی شریفی

من بی خبرم از تو

من بی خبرم از تو و تو با خبر از من
سوزانده همین بی خبری ها جگر از من

یک عمر گذشتی و به آغوش کشیدی
این مرتبه هم رحم کن و در گذر از من

یا علی مددی

نیاز نیست که جسم مرا تکان بدهند
به نام تو نه به من، که به قبر جان بدهند

به یادگیری ِ پرواز زیر ایوانت
به جبرئیل بگو چند آسمان بدهند؟

بلند مرتبه شاها

امیرزاده ی طاها ، بلند مرتبه شاها
عزیز سید بطحا ، بلند مرتبه شاها
امید ام ابیها ، بلند مرتبه شاها
دم هزار مسیحا ، بلند مرتبه شاها

خبر دهید به عالم

خبر دهید به عالم ملیکه می آید
خبر دهید به شیعه شفیعه می آید
خبر دهید به زینب که نور چشمانت
سه ساله علویه رقیه می آید

سرو ناز

صدای زمزمه‌ی سرو ناز می آید
ز گاهواره‌ی او بوی راز می آید
نسیم خوش خبری دلنواز می آید
صدای فاطمه در خانه باز می آید

لا حول و لا قوه الّا به رقیه

هر کس به کسی داده دل و ما به رقیه
لا حول و لا قوه الّا به رقیه

هرجا گره افتاد به کارم پدرم گفت
یا رو به ابالفضل بزن یا به رقیه

سه ساله ارباب

فلک زیر کانون گرم نگاهت
و خورشید پوشیه‌ی روی ماهت
حیا می‌تراود ز چادر سیاهت
علم سایبانت قمر تکیه گاهت

انتظار ظهور

صدای چک‌چک باران به شیشه های فراق
ترق ترق به تن کوه تیشه های فراق

درخت پرثمر چشم انتظار ظهور
به زیر پاش دویدند ریشه های فراق

دلیل عشق

خبر از کعبه می‌پیچد که می‌آید دلیل عشق
که می‌پیچد صدای آخرین پیغام ایل عشق
زمین سویش شتابان می‌رود با الرحیل عشق
محبت میشود، نفرت به دستان کفیل عشق

دکمه بازگشت به بالا