مدح مولا امیرالمومنین علیه السلام

بر فراز  آسمان  هفتمین

حک شده با خط زیبا این چنین

حب تو حیدر ثواب اندر ثواب

بغض تو با کفر می گردد قرین

پیک مجروح تو شرمنده ات اقا شده است

پیک مجروح تو شرمنده ات اقا شده است

یار آواره ات ای یار چه تنها شده است

عرق شرم من و اشک دو چشمان من است

اگر این شهر شبیه شب دریا شده است

باید گریست با همه ناله دارها

باید گریست با همه ناله دارها

بر کربلا و غافله یادگارها

تنهاترین امام که مانده بی کربلا

رنجی کشیده از همه روزگارها

توامتداد روضه ی ناخوانده ای…همین

ای یادگار تیره ی مردان راستین

ای شاه بیت پنجم غمنامه ی امین 

پروردگار درد, خداوند اشک و آه

ای ماهِ خاک خورده تنِ آسمان نشین

آتش گرفت

سوختم, خاکسترم آتش گرفت

ناگهان دیدم پرم آتش گرفت

از سرم خواب شب غمگین پرید

چادر روی سرم آتش گرفت

سهم من پدر..!

سهم من از تو چیست پدر!غیر خون تو؟

تکلیف من چه می شود آیا بدون تو؟!

رفتی ولی درست زمانی که سقف من

محتاج  بود  تکیه  کند بر ستون  تو

جــا مــانــدگان

                                                                    وای بــر جــا مــانــدگان بعـد جنگ

عــده ای آلــوده ی هــرگــونـه ننگ

عــده ای لا مــذهــب مــؤمــن نمـا

دلخوش این کــاخ های رنــگ رنــگ

آقا سلام

آقـا سـلام, خستـه نبـاشـی بـیـا که من

 اینجـا در انتـظـار تو هستم چرا که من

 غرق گنـاه هستـم و محتـاج یـک نـگـاه

 امشب دعا بکن تـو بخـواه از خـدا که من

عبدالله بن حسن

در سر شطرح معما می کرد

با دل عمه مدارا می کرد

فکر آن بود که می شد ای کاش

رفع آزار ز آقا می کرد

تا هست فاطمه به دگر ها نیاز نیست

حقا که حقی و به نظرها نیاز نیست

حق را به شاید و به اگرها نیاز نیست

تو کعبه ای , طواف تو پس گردن من است

پروانه را به گرد حجرها نیاز نیست

خدا خیرتان دهد

سینی بدست بود و سر کوچه دیدمش

با پرچمی که روی نگاهم کشیدمش

“آقا کمک کنید, خدا خیرتان دهد”

او دم گرفته بود .. وَ من می شنیدمش

پا به پای محرم…

لباس مشکی ما را به دستمان بدهید

به ما حسینیه ی گریه را نشان بدهید

مرا که راهی بزم عزای اربابم

برای زود رسیدن کمی توان بدهید

دکمه بازگشت به بالا