مانده داغی عظیم بر جگرت

مانده داغی عظیم بر جگرت

عکس رأسی به نیزه در نظرت

سر بازار شام و بزم شراب

چه بلاهایی آمده به سرت!؟

روضه ی تلخ اسارت زینب

دوباره روضه ی تلخ اسارت زینب

مرور متنِ کتاب شرافت زینب

وجود معجری از نور؛ پرده درپرده

 دلیل محکم حکم قداست زینب

گوشه ای از حرای حجرهء خویش

گوشه ای از حرای حجرهء خویش

نیمه شبها,خدا خدا می کرد

طبق رسمی که ارث مادر بود

مردم شهر را دعا می کرد

دخیل به دستانت

میسوزم از شرار نفس های آخرت

از لحن  جانگداز وصایای آخرت

دستم به دست بی رمقت می شود دخیل

در پیش دیدگان گهربار جبرئیل

ابر زخم

کاکلت دست یک مغیره صفت

خنده اش با کنایه غُرّش کرد

ای یتیم حسن, گلوی تو را

سایه ی دشنه ای نوازش کرد

حضرت شراب

با یک نگاه محرم اسرار می شوم

پروانه وار میثم تمار می شوم

سرمست جرعه های توام, حضرت شراب

من جای کعبه, میکده هوشیار می شوم

دکمه بازگشت به بالا