روح و دل و جان پیمبر

تو فاطمه‌ای جلوۀ انوار الهی
تو فاطمه‌ای بی‌بدل و لا یتناهی
تو قبله و… دل‌ها همه تا کوی تو راهی
عالم شده با نور تو روشن, به نگاهی

تو آمدی

 

رسانده‌ام به حضور تو قلب عاشق را
دل رها شده از محنت خلایق را

دلی که پر زده تا آستان احسانت
که غرق نور اجابت کنی دقایق را

کاروان عشق

هر چند پای بی‌رمق او توان نداشت
هر چند بین قافله جانش امان نداشت

بار امانتی که به منزل رسانده است
چیزی کم از رسالت پیغمبران نداشت

شعر شهادت حضرت حمزه سیدالشهداء(ع)

حمزه که جان عالم و آدم فدای او
لب باز می‌کنم که بگویم رثای او

مردی که در شجاعت و هیبت نمونه بود
در غیرت و شکوه و شهامت نمونه بود

آهِ مظلوم ماجرا دارد

 شب جمعه به لب نوا دارد

نفسش بوی کربلا دارد

به روی سر در حسینیه اش

پرچم صاحب اللوا دارد

خسته از کوفیان و بی دردی

 
می رود سمت مسجد کوفه

با دلی خسته از زمانه‌ی خود

خسته از کوفیان و بی دردی

غرق اندوه بی کرانه‌ی خود

نذر لبخند قاسمش صلوات

رمضان است ماه صوم و صلات

ماه جود و کرامت و خیرات

خانه هر کسی کریم تر است

می شود کعبه, کعبه حاجات

عشقت

عشقت میان سینه‌ی‌ من پا گرفته
شکر خدا که چشم تو ما را گرفته

دریاب دلها را تو با گوشه نگاهی
حالا که کار عاشقی بالا گرفته

تذکره‌ی کرب و بلا

نور حق می دمد از مشرق سجاده‌ی تو

چه شکوهی ست در این زندگی ساده تو 

می رود از نظرش جنت و ملک و ملکوت

آنکه از روز نخستین شده دلداده‌یتو 

خورشید نیزه ها

بایدحسین دم بزند از فضائلت

وقتیحسینی است تمام خصائلت 

تعبیرهایما همه محدود و نارساست

در شرحبیکرانی اوصاف کاملت 

حسینم وا حسینم وا حسینم

دگر این کاروان یاسی ندارد

که با خود شور و احساسی ندارد

بیا ام البنین برگشته زینب

ولی افسوس عباسی ندارد 

میلادحضرت زینب سلام الله

صدای نم نم بارون,داره باز می ده بشارت

می گه بردارید دلا رو,تا با هم بریم بریم زیارت

غوغائیه تو مدینه, میاد عطروبوی کوثر

گل بارونه آسمونا,فاطمه(س) باز شده مادر

دکمه بازگشت به بالا