شعر اعياد و مناسبت ها

فقط علی

گاهی نگاه کن همه جا را هدف کجاست
باید به هوش باشی در این جاده, طَف کجاست

بعضی خواص را بِنِگر دورِ مصطفی
تا پِی بَری به ظاهر و باطن, شرف کجاست

یا ایها العزیز

تفسیر تو بدست قلم , نا میسّر است
تصویر تو به چشم بشر , نا مصوّر است
باید برای مدح تو قرآن بیاورم
مصحف برای وصف تو از شعر بهتر است

لبریزِ از خُم

بس ستاره ریخت از قلب پیمبر بر سرش
کهکشانی گشته زلفش, جان ما اندر خَمش

لافتی الا علی بیش از توان معنی است
سَیفَ الا ذوالفقار تعبیر حق بود از کمش

شه لافتی

به سرم اگر گذرد شبی ز کرم دو دست اناری ات
دل خود زنم به دو زلف تو گِرِهی به کوری عاریت

سگ کوی تو نشدم اگر شده ام چو مرغ شکسته پر
که خورد به پیکر من مگر نفس سگان شکاری ات

طرهٔ موی ترا

طرهٔ موی ترا دام بلا باید نوشت
مِهردلجوی تو را آقا بَها باید نوشت

موردلطف تو باشد , مورد لطف خدا
چشم جذاب تو را چشم خدا باید نوشت

به اذن الله

نخواهد ماند دیگر شبهه در دین بعد از این نقطه
که بالا می رود دست تو تا بالاترین نقطه

به اذن الله یاری از تو می جوییم و می گوییم:
ایاک نعبد نقطه , ایاک نستعین نقطه

باد صبا

نسیم باد صبا بی خبر چه فایده دارد
درخت میوه بدون ثمر چه فایده دارد

اگر به غیر علی یاعلی دمد ز نوایش
نوای دلخوش شانه به سر چه فایده دارد

دلواپسِ منی

دلواپسِ منی و حواس من به تو نیست
فریاد رس منی و حواس من به تو نیست

دست منو فشردی سنگ جفام و خوردی
نذاشتی ول بگردم منو توو راه اوردی

گلدسته دارد

گلدسته دارد پس نگو گنبد ندارد
اینجا حرم دارد نگو مرقد ندارد

از عرش زائر دارد اینجا پس نگوئید
که زائر در حال رفت‌ آمد ندارد

عکس گنبد

یادش بخیر آن صحن زیبا و دل آرا
جبریل یادش مانده آن گلدسته ها را

بعد از زیارت زائرت سر مست میرفت
بود آنقَدَر شهد ضریح تو گوارا

بغض سینه

گرد و غبار غم زده خیمه به سینه ام

من زائر قبور خراب مدینه ام

آنجا که گریه ها همه خاموش و بی صداست

هرکس بمیرد از غم آن سرزمین رواست

اذن دخول

وقتی که استعاره قلم را فرا گرفت
جای حسن نوشت غریب و عزا گرفت
اشکی لطیف گونه او را که بوسه زد
با بغض و گریه دست به سوی خدا گرفت

دکمه بازگشت به بالا