شعر وروديه كربلا

خیمه را برپا کنید

طی شده منزل به منزل در هوای سوختن
نیست از ما هرکسی که نیست پای سوختن

هرچه میخواهد بیاید!باز عزت با من است
نوبتی باشد اگر اینبار نوبت با من است

گریه کنید

 

باید از داغ یار گریه کنید
مـثل ابـر بـهار گریه کنید

آمـده مـاه روضـه و ناله
با دلِ بی قرار گریه کنی

گیسوی با خون خضاب

حسین, گیسوی با خون خضاب, دیده قدیم
به سمت صحنه ای آمد که خواب دیده قدیم
رها شد از زه, تیری که آب دیده قدیم
که او هر آنچه ببیند رباب,دیده قدیم

راهی

حضرت عشق در پناه خدا
بسلامت برو سفر آقا

آمدیم از برای بدرقه ات
همه ایل ما فدای شما

آخرش چشم تر تو خواهرت را میکشد

آخرش چشم تر تو خواهرت را میکشد
غربت نا باور تو خواهرت را میکشد

آن سیاهی مقابل ازدحام دشمن است
خلوت دور و بر تو خواهرت را میکشد

حجت قبول یوسف بی پیروهن حسین

حجت قبول یوسف بی پیروهن حسین
حجت قبول کشته صدپاره تن حسین

آقا کجا سزای تو آوار بودن است
آه ای غریب خسته دور از وطن حسین

چیزی نمانده تا حرم, آرام خواهرم

چیزی نمانده تا حرم, آرام خواهرم
گریه مکن برابرم, آرام خواهرم

دلتنگ روزهای مدینه شدی, ولی
همراه ماست مادرم, آرام خواهرم

کسیکه از تو و از داغ تو خبر دارد
همیشه در غم تو دیدگان تر دارد

دلی که سوخت برایت خدا بهایش داد
 خدا به سوختگان غمت نظر دارد

کم کم صدای قافله دارد میاید

کم کم صدای قافله دارد میاید…
از این طرف هم هلهله دارد میاید
آقا سنان بهر صله دارد میاید
آه ای ربابه حرمله دارد میاید…

لبریزم از دلواپسی آقا

لبریزم از دلواپسی آقا
اینجا هوایش گرم ودلگیر است
دلشوره ای دارم حسین من
انگار قلبم بین زنجیر است

این روزها که حال و هوایم بهاری است

این روزها که حال و هوایم بهاری است
یک آسمان ستاره ازاین چشم جاری است

بوی محرمت همه جا را گرفته است
حالا نصیبم از غم تو آه و زاری است

اّلّلهُمَّ اِنّ اَعُوذُبِکَ مِنَ الْکَرْبِ وَالْبَلآءِ

من تو رو دارم دیگه غم ندارم

من تو رو دارم چیزی کم ندارم

به من بگو که چی شده داداشی

دق میکنم اگه پیشم نباشی

دکمه بازگشت به بالا