شعر وروديه محرم

سوز غمت

قدری مرا به سوز غمت استحاله کن
این ظرف بی عیار دلم را پیاله کن
ما را دخیل چادر پاک سه ساله کن
اصلا به دست کوچک وگرمش حواله کن

حی علی العزا

اونقدر میشینم اینجا که بیاد
مادرت مشکی تنم کنه حسین
شب هشتم پیرنو پاره کنم
علی اکبر کفنم کنه حسین

لباس عزا بر تنم

شکر خدا که باز نگاهت مرا گرفت
آلوده ای ز لطف تو بوی خدا گرفت

شکر خدا لباس عزا بر تنم نشست
این پر گناه , پیکر ما هم جلا گرفت

حُسنِ بی حد

ای که نامت تا قیامت حُسنِ بی حد, یاحسین(ع)
سرنوشتم را خدا با تو رقم زد, یاحسین(ع)

شاهکارِ خلقتی, عشق تو شد سنگ محک
شد جدا با حبّ و بغضت, خوب از بد, یاحسین(ع)

ذکرِ یا حُسین

مِی خواره ایم و با مدد از ذکرِ یا حُسین
هستیم مَستْ , تا اَبد از ذکرِ یا حُسین

رحمت به شیر مادر هر کس که مثل ما
دائم به فیض می رسد از ذکرِ یا حُسین

صدای ناله مادر

دارد صدای ناله مادر می آید
از دور بوی لاله پرپر می آید

هرسال عاشوراتر از سال گذشته ست
کفر جهان کفر دارد درمی آید

هیئت بلاخیز است

هیئت بلاخیز است
تیغ غم ارباب ما بسیار خون ریز است
در روضه پژمردیم
این گریه بارانی شدن در فصل پاییز است

پرچم عزا

دوباره پر شده قلب من از هوای شما
گرفت دست مرا اشک روضه های شما
دوباره بی سر و سامان روضه ها هستم
چراغ راه شبم پرچم عزای شما

روضه

آن کسانیکه کمی هم خرج هیئت میکنند
در حقیقت با ابوفاضل شراکت میکنند

یک غذای نذری از هیئت به خانه میبرند
سفره ی خالی خود را غرق برکت میکنند

ماه حسین

رحمت بر آنکه با تو من را آشنا کرد
اسم‌ تو را بردم مرا زهرا دعا کرد

هرکس به یک‌ نوعی به درد روضه ات خورد
کشتی تو برآب افتاد و‌ چه ها کرد

شور عشق

سوگند بر نسیم دل انگیز ماتمت
ما زنده مانده ایم به شوق محرمت
چون رود خسته ای که به دریا رسیده است
آرام می شویم فقط پای پرچمت

غمخانه

از ازل پرچم به دوش ماه ماتم گشته ایم
با نوای مادری محزونه همدم گشته ایم
ما همه انصار زهرائیم مردِ گریه ایم
محرم غمخانه ی ماه محرم گشته ایم

دکمه بازگشت به بالا