عجز اگر آید به دیدارم جوابش میکنم
کاخ اگر کوه احد باشد خرابش میکنم
پرده های قصر افتاد از طنین ناله ام
کفر اگر در پرده باشد بینقابش میکنم
عجز اگر آید به دیدارم جوابش میکنم
کاخ اگر کوه احد باشد خرابش میکنم
پرده های قصر افتاد از طنین ناله ام
کفر اگر در پرده باشد بینقابش میکنم
به آه , دود دلش را به آسمان میداد
به سینه میزَد و تنها سری تکان میداد
شنید کرببلا….چشمِ او سیاهی رفت
فقط به این تنِ بی جان,حسین جان میداد
تا که نشست بر سر دیـوار پرچـمت
سایه فکنـد بـر دل عشـــاق مـاتمت
آمد ندا ز عرش که: “نوحوا علی الحسین”
مقتـل نـزول کرد در آیـات مریمت
نام تو می برم خدا را شکر
سائل این درم خدا را شکر
در حریم تو مادرت زهرا
داده بال و پرم خدا را شکر
صد شکر که از راه محرم آمد
از هر سر کوچه نوحه و دم آمد
هر کس که رسیده زیر پرچم آمد
لاتی وسط دسته ی ماتم آمد.
به باده اشک فشاندم, شراب از آب در آمد
به آب نام تو خواندم,گلاب از آب در آمد
به لطف “حُبّ” شما در حساب دفتری ام باز
گناه کردم و دیدم ثواب از آب درآمد
سرتاسر محله ی مان غرق ماتم است
حرف از حسین و زینب و ماه محرم است
دیدم میان کوچه جوانی پُر از شعور
حَیّ عَلَی الْعَزا به لبش بود, غرق شور
حرف حالا نیست که این داستان نوکری
قدمتی دیرینه دارد آستان نوکری
هر کسی شیر حلال و لقمه های پاک خورد
سربلند آمد برون از امتحان نوکری
غصه و غم خلق شد هر دو جهان را غم گرفت
از غم تو قلب مخلوقات در عالم گرفت
قبل خلقت روضه خواند و در گل آدم دمید
پس خدا اول برای روضه تو دم گرفت
روزگاری می شود با گریه و غم زنده ام
من همین که مجلس روضه بیایم زنده ام
چند ماهی می شود چشم انتظارش بوده ام
با امید نوکریِ در محرم زنده ام
کـاروانی آمده
کــهکـشـانی در زمینی آســمانی آمده
خاک می بالَد به خویش
چون به خـیرِ مقدمِ عَرشْ آشیانی آمده
وای ! پیشِ چشمها
رسیدیم اینجا دل من تکان خورد
چه شد ناگهان محمل من تکان خورد
رسیدیم و طوفان رسیده ست حالا
چرا پرده محملم رفت بالا