شعر وروديه محرم

روضه ی محرم

دمی بیا و بخوان روضه ی محرم را

تمام آنچه که در دل به پا کند غم را

که تازه؛… تازه شود داغ بی کسی هامان

بخوان که هدیه کنم شور اشک نم نم را

جانم اسیر باده ماه محرم است

جانم اسیر باده ماه محرم است

دل آشنا به جاده ماه محرم است

“باز این چه شورش است که در خلق عالم است”…

یک گوشه از اراده ماه محرم است

آماده ام برای دلم غم بیاورید

آماده ام برای دلم غم بیاورید

داغی به وسعت همه عالم بیاورید

با روضه های باز, مرا خون جگر کنید

چند صفحه از کتاب مُقرّم بیاورید

حی علی العزا…

آماده میشویم دو رکعت عزا کنیم

حی علی العزا, که قیامی به پا کنیم

قد قامت العزا که شنیدیم میرویم

تا حق روضه های عزا را ادا کنیم

قصد کرده است از وطن برود

قصد کرده است از وطن برود

پنجمین رکن پنج تن برود

 

این حسین است که غریب شده

کاش می شد که با حسن برود

ماه محرم رسید

شکر خدا ماه محرم رسید

بهر دلم مونس و همدم رسید

 

شکر خدا اهل بُکا می شوم

سینه زن ماه عزا می شوم

 

دخیل چادر زهرا

آقا نمیشود که تو دریا کنی مرا؟

امشب دخیل چادر زهرا کنی مرا؟

آماده ام که جان خودم را فدا کنم

امشب بیا که بی و سر و بی پا کنی مرا

بیا برگردیم

کربلا منتظر ماست(۱) ….. بیابرگردیم !!

به خدا محشر کبری ست بیا برگردیم

چه کنم شور عجیبی به دلم افتاده

دیده ام چشمه ی دریاست بیا برگردیم

طلیعه ی محرم

بر مشامم می رسد بوی محرم ای خدا

ترسم از این است محرم را نبینم ای خدا

شکر نعمت نعمت ام افزون کند حالا بگو

من چگونه شکر این غم را نمایم ای خدا

جنس درهم

فصل نبوغ گریه کنان ات محرم است

آری محرمی که پر از غصه و غم است

در پای روضه های شما ای امام اشک

حتی اگر که جان بدهم باز هم کم است

پیشواز محرم

آماده می شوم که فراهم کنی مرا

خرج عزای ماه محرم کنی مرا

 

آشفته ام؛به سینه زدن عادتم بده

تا بین این  صفوف منظم کنی مرا

 

شور عاشقی

اهل محل دوباره علم را بیاورید

 رخت عزای حضرت غم را بیاورید

 حی علی البکاء ملائک دهد نوید

 وقتش رسیده دیده و نم را بیاورید

دکمه بازگشت به بالا