شعر وروديه محرم

ماه محرم رسید

شکر خدا ماه محرم رسید

بهر دلم مونس و همدم رسید

 

شکر خدا اهل بُکا می شوم

سینه زن ماه عزا می شوم

 

شکر خدا خیمه غم پا گرفت

دست مرا حضرت زهرا گرفت

 

شکر خدا من به دعای حسین

سینه زنم باز برای حسین

 

شکر خدا باز کنم نوکری

نوکری اما بجهان سروری

 

بازشده همدمم این روزها

پیروهن مشکی و شال عزا

 

باز حسینه وباز این چه شور

باز همان قصه اشک و بلور

 

باز شب سوم این ماجرا

باز رقیه نمک این عزا

 

باز عطش باز نوا بهر آب

باز غم روضه ی طفل رباب

 

باز دلم در یَم غم گُم شود

باز شب هفتم و هشتم شود

 

باز موذن علی اکبر است

باز پدر پشت سرش مضطراست

 

باز وفای گل ام البنین

باز عزای گل ام البنین

 

باز دوصد تیر ز کین می خورد

باز به صورت به زمین می خورد

 

باز کسی غرق یم خون شود

کُشته افتاده به هامون شود

 

باز کسی آید و از پشت سر

موی سری را بکشد بی خبر

 

سید مجتبی شجاع

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا