شعر محرم و صفر

میخرم برجان خود دردوبلای روضه را

میخرم برجان خود دردوبلای روضه را
میکشم برصورتم دست شفای روضه را

پیش تو آخر سیاهی روسپیدم میکند
دوست دارم پرچم بزم عزای روضه را

از آتش نبودن تو شعله ور شدم

از آتش نبودن تو شعله ور شدم
دنبال نیزه ی سر تو دربه در شدم
یک اربعین کنار سرت بر سرم زدند
با خنده های قاتل تو همسفر شدم

شمیم جان فزای کوی بابم

شمیم جان فزای کوی بابم
مرا اندر مشام جان برآید
گمانم کربلا شد عمه نزدیک
که بوی مشک و ناب و عنبر آید

پریده‌ام به هوایت پریدنی که مپرس

پریده‌ام به هوایت پریدنی که مپرس
رسیده‌ام سر خاکت, رسیدنی که مپرس
اگرچه خم شدم اما کشید شانه‌ی من
به دوش بار غمت را کشیدنی که مپرس

برگشته ام به کرببلا یا اخاالغریب

برگشته ام به کرببلا یا اخاالغریب
بی تو دگر فتاده ام  از پا اخاالغریب
قدّم زغصه های تو شد تا اخاالغریب
بعد از تو نیست خیر به دنیا اخاالغریب

همسفر ! من ز شام آمده ام

همسفر ! من ز شام آمده ام
تشنه ی یک سلام – آمده ام
پشت رو پوش پاره پاره ی خود
از دل  ازدحام  آمده ام

تپش تپش زدن قلب ما حسین حسین

تپش تپش زدن قلب ما حسین حسین
پناه نوکر بی دست و پا حسین حسین
کسی که گریه کنش شد دگر چه میخواد؟!
نوشته ایم به جای دعا حسین حسین

سرخاک تو بی خبر آمدم. عزادارمو خون جگر آمدم

سرخاک تو بی خبر آمدم.
عزادارمو خون جگر آمدم
درست است بی بال و پرآمدم
به شوق تو اما به سر آمدم

یک اربعین نبودم اگر, حال آمدم

یک اربعین نبودم اگر, حال آمدم
از کوفه پر شکسته و بی بال آمدم

قدَّم رشید بود زمانی, ولی حسین
در زیر بار ماتم تو دال آمدم

اربعین آمد و رفتند همه اما من

اربعین آمد و رفتند همه اما من
مانده از آنهمه دیوانه فقط تنها من
هیئتی ها همگی راضی قسمت بودند
هیئتی ها همگی اهل رضا حتی من

مروه زینب صفا امام حسین

مروه زینب صفا امام حسین

کعبه ی بی منا امام حسین

هست ذکر قنوت هرشب من

ربنا اتنا امام حسین

مرگ من بود دمی کز تو جدایم کردند

مرگ من بود دمی کز تو جدایم کردند   
در همان گوشه گودال, فدایم کردند
دوستانم که نبودند بگریند به من   
دشمنانم همگی گریه برایم کردند

دکمه بازگشت به بالا