ای بزرگ همه ، نوزاد اباعبدالله
وارث غیرت اجداد اباعبدالله
حضرت محسن ِ اولاد اباعبدالله
با تو حاجت به همه داده اباعبدالله
شعر محرم و صفر
دوساعت برای تو منت کشیدم
از این مردمِ بی مروت کشیدم
لبانت نشان دادم و خنده کردند
ولی منت این جماعت کشیدم
داغ تو روزگارِ مرا گریه دار کرد
ای عشقجان چه با دل تو روزگار کرد
مانند مادران جوانمرده روز و شب
باید نشست پای غم تو هَوار کرد
از توو آغوش عمو جون
منو بردن سوی نیزه
تا چشامو باز کردم
جای من شد روی نیزه
جای گریه پسرم باز کنی لب خوب است
آنقدر گرم شده که نکنی تب خوب است
پیش مادر نشد آرام بگیری اما
بروی خواب کمی محضر زینب خوب است
گرچه به ظاهر علی اصغر به نظر میرسد
باطناً اما علی اکبر به نظر میرسد
خُلقاً و خَلقاً به رسول مدنی رفته است
آینهی حُسن برادر به نظر میرسد
کسی که خم شده اما زمین نخورده منم
کسی که بعد علی اکبرش نمرده منم
ولی رباب مرا می کشد علی اصغر
صدای آب مرا می کشد علی اصغر
من یه مادرم، یه مادرِ شهید…
که شدم از داغ یاسم موسفید
گلمُ یه جوری چیدن از تو باغ
که قدِ منو حسین هردو خمید
تشنگی کودکان حساب ندارد
بین حرم شیرخواره خواب ندارد
چنگ نزن ای علی که سینه مادر
هیچ به غیر از دل کباب ندارد
الهی کاش چشمم تر نمیشد
و این گهواره بی اصغر نمیشد
خوشم با یادگاریهات ای کاش
که زخم ناخنت بهتر نمیشد
عارفان را اینچنین در باور است
طفل این گهواره شیخ اکبر است
این علی ابن حسین ابن علیست؟
یا خدایا عیسی پیغمبر است
شیرینیِ داغت به دلی گر بنشیند
پای غم تو تا دمِ آخر بنشیند
جز تو چه کسی لایق این نام..؛ “حسین”..،است…
تنها به تو این واژه یِ دلبر بنشیند