یا اباعبدالله
مجنون به نصیحت دلم آمده است
بنگر به کجا رسیده دیوانگیم
آنروز که احرام تمتع می بست
برشانه ی عرشیه ی عباس نشست
با آنکه سه سال بیشتر جلوه نکرد
گفتند که فاطمه است دیدند که هست
قاسم نعمتی
روزگاری مخوفه است , میا
باغها بی شکوفه است , میا
نامه های رسیده نیرنگ است
شهر من شهر کوفه است , میا
خوش به حال هر که در این خانهحکمش نوکریست
دیدن تو آرزوی قلبــــیِّ هــــر حیدریـــست
گوش کن هر ضربه ی قلـــــــببقیـــــــع مــــــادرت
ناله های العجل یا حجّه ابن العسگریست
دلخوش به طاق نصرت میلاددلبـرم
ناز نگاه دلـبرنادیده می خرم
شعبان که می رسد به دلم طعنه میزنم
بانیِّ اینفراق منم…. خاک بر سرم
حسین ایمانی
دل شد زغم هجر تو یک دریا غم
روزی من امروز غم و فردا غم
یک سال دگر گذشت از غیبت تو
باید چه کنم جشن بگیرم یا غم؟
سید مجتبی شجاع
من راوی شور و مستی و احساسم
دیوانه ی نام حضرت عباسم
من غیرتی ام مثل ابوالفضل علی
از کودکی ام به سیب سرخ حساسم
علیرضا خاکساری
سردار سپاه شاه دین آمده است
فرزند امیر مومنین آمده است
“تا کور شود هر آنکه نتواند دید”
عباس یل ام بنین آمده است
علیرضاخاکساری
کور شو اهل سقیفه که عرب یل دارد
خوش قد و قامت و رعناست و هیکل دارد
وسط معرکه فریاد زند پیغمبر
اسدالله برو کار تو ایول دارد
علیرضا خاکساری
در روز جزا ولوله ای خواهد شد
با ذکر علی هروله ای خواهد شد
ای وای اگر علی غضبناک شود
در عرش خدا زلزله ای خواهد شد
علیرضا خاکساری
یا علی حب شما شیره ی ایمان من است
سیره و سنت تو معنی قرآن من است
من گدایی ز گدایان تو هستم آقا
خاک نعلین شما سرمه ی چشمان من است
علیرضا خاکساری