متفرقه

آنها که گمنامند …

آنهاکه گمنامند ,  زهرایی تبارند

چون فاطمه بی قبر و بی سنگ و مزارند

جامانده های ساحل اروند کنارند

چون مهدی زهرا کس و کاری ندارند

آقا به یارانی که گمنامند بر گرد

جان شهیدانی که گمنامند بر گرد

گمنام یعنی آخر مظلومیت ها

گمنام یعنی دوری از محبوبیت ها

گمنام یعنی ترس از معرو فیت ها

گمنام یعنی بهترین عاقبت ها !!

آخر نیامد برگه ی اعزامی  من

از فاطمه تاییدی گمنامی من

گمنام یعنی در پی شهرت نبودن

در کسب منصب ها پی فرصت نبودن

خدمت نمودن در پی منت نبودن

طعنه شنیدن اهل شکایت نبودن

ما فکرنام ! و عاشقان گمنام … رفتند

ما بیقرار … آنها ولی …آرام !! رفتند !

باید به  نسل ما از این گلها بگوییم

با اشک دیده تربت آنها بشوئیم

تابوتشان را از دل و از جان ببوئیم

بلکه نشان یار از آنها  بجوئیم

ای وای اگر این لاله ها تنها بمانند

گمنام تر از غربت زهرا بمانند

این استخوانها آبروی شهر مایند

یاس ندو چون گل عطر و بوی شهر مایند

شهد شهادت در سبوی شهر مایند

گمنام امَا روبروی شهر مایند

هر برکتی از برکت گلزار آنهاست

کجایید خوبان گلچین شده؟

کجاییدخوبان گلچین شده؟

که از خونتان عرش آذینشده

کجایید ای سروهای بلند؟

به طوف شما, جنگل احرامبند

آن شب سکوت فکه با من حرف می زد

می آیم از راهی که لبریز سفرهاست

پرواز در پرواز, ردّ بال و پرهاست

از معبری که غرق باور غرق شور است

از سنگری که چشمه جاری نور است

اکسیژن

از درد به فریاد برس اکسیژن!

خسته ست از این کنج قفس,اکسیژن!

سهمیه ی جنگ و جبهه ی او این است:

سرفه,سرفه,نفس,نفس…اکسیژن!

 یحیی نژاد سلامتی

 

به اتاقی جدا تو را بردند

به اتاقی جدا تو را بردند

گرچه بیماری تو مسری نیست

چهره ات کاملا عوض شده است

گل رویت دگر بهاری نیست 

شهید آوردند

خبراین بود که یک سرو رشید آوردند

استخوانهای تو را در شب عید آوردند

جیبپی راهنی آغشته به خون را گشتند

نامهای را که به مقصد نرسید آوردند

خون خدا

تا خون شهید کربلا می جوشد

با یاد محرم دل ما می جوشد

داغ غم او همیشه عالم سوز است

تا هست خدا خون خدا می جوشد

دکمه بازگشت به بالا