شعر شهادت حضرت زهرا (س)

شعر مرثیه حضرت زهرا (س)

صحبت از فاطمه سر فصل غزل خوانی ماست

گریه در روضۀ او مسلک عرفانی ماست

ما پریشان غم مادرمان فاطمه ایم

غربتش علت این گریۀ طولانی ماست

شعر روضه حضرت زهرا (س)

نوک مسمار به پهلو بخورد یا نخورد

یا به دیوار از آن سو بخورد یا نخورد,

این در سوخته حتما به زمین می افتد

لگدی بین هیاهو بخورد یا نخورد

آوار شده

دنیا همه بر سر من آوار شده
از بس پسرم خیره به دیوار شده
در خواب نفس که می کشیدی دیدم
پیراهن ساده ی تو گلدار شده

امیر فرخنده

جگر خون

ای داغ عشق بر جگر خون فشان تو
وی لاله زار زخم , تن ارغوان تو .

ای آخرین بهانه ی شادابی علی!
در اول بهار رسیده خزان تو

یاسِ علی

از غصه سرتاسر شدی این چند ماهه
دلتنگ پیغمبر شدی این چند ماهه

وقتی شنیدی دست من را صبر بسته
یک پارچه حیدر شدی این چند ماهه

الوداع

گریه های شب و روزم به ثمر نزدیک است
کن حلالم که دگر وصلِ سحر نزدیک است

دیده ای گریه ی طوفانیِ زهرایت را
یا علی رخصتِ دیدارِ پدر نزدیک است

پهلویم

من آن گلم که به ضرب لگد گلاب شدم
در آستانۀ در سوختم کباب شدم
برای خاطر مظلومی علی, بابا
به سان شمع چنان سوختم که آب شدم

محزون

سروی شکست و بید مجنون شد
یک گوشه قلب باغبان خون شد
آنقدر گلاب از گل ترشح کرد
که برگ های لاله گلگون شد

نامرد ها

یه دنیاست حرفای توی دلم
هنوزم تو سینه ام پر از اتیشه
یه چیزایی مردم میگن میشنون
شنیدن کجا مثل دیدن میشه

ضعفی شدید نیروی او را گرفته بود

ضعفی شدید نیروی او را گرفته بود

دیگر توان ز زانوی او را گرفته بود

در ازدحام پشت در و دود و شعله ها

آتش سراغ گیسوی اورا گرفته بود

مادرم گشته گرفتار تنش میلرزد

مادرم گشته گرفتار تنش میلرزد

نیمه جانی شده بسیار تنش میلرزد

باز با بوسه در آغوش گرفته من را

اصلاً انگار نه انگار تنش میلرزد

همینکه پهلوی او گاه گاه میگیرد

همینکه پهلوی او گاه گاه میگیرد

نفس به سینه این پا به ماه میگیرد

هنوز بستر خود را عوض نکرده علی

بلند میشود و راه چاه میگیرد

دکمه بازگشت به بالا