شعر شهادت حضرت زهرا (س)

خلق شدم

از روز ازل خلق شدم چون حسنینی

قلب حسنی دارم و احساس حسینی

از کرب و بلا تا به بقیع هروله دارم

زهرا به دلم ساخته  بین الحرمینی

شاعر : ؟؟؟

 

مسمار

از دست تو مسمار, دلم خیر ندیده

از این در و دیوار دلم خیر ندیده

افتاده غم عشق غم همسر مظلوم

بر دوش من زار , دلم خیر ندیده

حالا که

حالا که زخم های تو مرهم گرفتهاست
بانو تمامِ خانه­ی من غمگرفته است
سِنّی نداشتی چقدر پیرمی روی!
شرم از قدِ هلالِ توحالم گرفته است

از دست تو مسمار

از دست تو مسمار, دلم خیر ندیده

از این در و دیوار دلم خیر ندیده

افتاده غم عشق غم همسر مظلوم

بر دوش من زار , دلم خیر ندیده

دوباره شب شد

دوباره شب شد و چشمان ماه بیدار است
دوباره شب شد و دل تنگ دیدن یار است
سر مزار تو می آیم و ز طفلانم
نهان نمودن این راز سخت و دشوار است

شهیده ی مرتضا

آب شدم بس به زمین خون ز سرم ریخت

بال پریدن نمانده بس که پرم ریخت

“خانه ی حیدر” نه شده “گلشن زهرا

با نفسم لاله ز بس دور و برم ریخت

بستر بیماری حضرت زهرا (س)

بر جانماز وقت دعای شبانه ها

تازه شوند درد همه تازیانه ها

چون اشک روی گونه ی من غلط می خورد

از زخم صورتم کشد آتش زبانه ها

چشمان ماه

دوباره شب شد و چشمان ماه بیدار است
دوباره شب شد و دل تنگ دیدن یار است

سر مزار تو می آیم و ز طفلانم
نهان نمودن این راز سخت و دشوار است

آب شدم

آب شدم بس به زمین خون ز سرم ریخت

بال پریدن نمانده بس که پرم ریخت

“خانه ی حیدر” نه شده “گلشن زهرا

با نفسم لاله ز بس دور و برم ریخت

انسیه

از اشک های چشم تو زمزم درست شد

از ناله های نیمه شبت غم درست شد

با یاری ملائکه در هیئت خدا

از چادر سیاه تو پرچم درست شد

جانماز

بر جانماز وقت دعای شبانه ها تازه شوند درد همه تازیانه ها

چون اشک روی گونه ی من غلط می خورد

از زخم صورتم کشد آتش زبانه ها

چه کنم

چه کنم بی تو اگر زنده بمانم , چه کنم

کاش می شد که در این شهر نمانم , چه کنم

تا سحر خواب نداری و دعا گوی منی

شده بیماری تو قاتل جانم , چه کنم

دکمه بازگشت به بالا