از دست تو مسمار, دلم خیر ندیده
از این در و دیوار دلم خیر ندیده
افتاده غم عشق غم همسر مظلوم
بر دوش من زار , دلم خیر ندیده
از دست تو مسمار, دلم خیر ندیده
از این در و دیوار دلم خیر ندیده
افتاده غم عشق غم همسر مظلوم
بر دوش من زار , دلم خیر ندیده
حالا که زخم های تو مرهم گرفتهاست
بانو تمامِ خانهی من غمگرفته است
سِنّی نداشتی چقدر پیرمی روی!
شرم از قدِ هلالِ توحالم گرفته است
از دست تو مسمار, دلم خیر ندیده
از این در و دیوار دلم خیر ندیده
افتاده غم عشق غم همسر مظلوم
بر دوش من زار , دلم خیر ندیده
دوباره شب شد و چشمان ماه بیدار است
دوباره شب شد و دل تنگ دیدن یار است
سر مزار تو می آیم و ز طفلانم
نهان نمودن این راز سخت و دشوار است
آب شدم بس به زمین خون ز سرم ریخت
بال پریدن نمانده بس که پرم ریخت
“خانه ی حیدر” نه شده “گلشن زهرا
با نفسم لاله ز بس دور و برم ریخت
بر جانماز وقت دعای شبانه ها
تازه شوند درد همه تازیانه ها
چون اشک روی گونه ی من غلط می خورد
از زخم صورتم کشد آتش زبانه ها
سر مزار تو می آیم و ز طفلانم
نهان نمودن این راز سخت و دشوار است
آب شدم بس به زمین خون ز سرم ریخت
بال پریدن نمانده بس که پرم ریخت
با نفسم لاله ز بس دور و برم ریخت
از اشک های چشم تو زمزم درست شد
با یاری ملائکه در هیئت خدا
از چادر سیاه تو پرچم درست شد
چون اشک روی گونه ی من غلط می خورد
از زخم صورتم کشد آتش زبانه ها
چه کنم بی تو اگر زنده بمانم , چه کنم
کاش می شد که در این شهر نمانم , چه کنم
تا سحر خواب نداری و دعا گوی منی
شده بیماری تو قاتل جانم , چه کنم
ما هرچه از شما بنویسیم ابتر است
شان شما رفیع و مقام تو کوثر است
وصف تو در سخن بخدا غیر ممکن است
خاک رهت ز جنت و فردوس هم سر است