داغت که با سکوت سبکتر نمی شود
حرفی بزن جواب که با سر نمی شود
تعریف کن, از اول تنهایی ات بگو
از هیچ کس برای تو مادر نمی شود!
داغت که با سکوت سبکتر نمی شود
حرفی بزن جواب که با سر نمی شود
تعریف کن, از اول تنهایی ات بگو
از هیچ کس برای تو مادر نمی شود!
بانو سلام سوزش پهلوت بهترست
درد عمیق وکهنه بازوت بهترست
طرح جدید رخت قشنگت گمان کنم
با دانه دانه قرمز یاقوت بهترست
بابا کجابردی تو دیشب مادرم را
دیگر بهدامان که بگذارم سرم را
هق هق مکنبابا دلم آتش بگیرد
بابا الهیدخترت زینب بمیرد
درد یک شببر علی تاثیر کرد
گریه یمردانه اش تغییر کرد
پیش از آنآهسته می نالید او
لیک وقتیکه ورم را دید او
دوباره کوچه و عابر و باز هم در ,دیوار
گذاشت باز به پهلوی آسمان ,سر, دیوار
زنی که یکطرف ماجراست باید فهمید
که آمده است به یک جنگ نا برابر ,دیوار
امروز روضه از در و دیوار جاری است
دنیا شبیه مجلس یک سوگواری است
نشنیده اش بگیر,ولی بی دلیل نیست
کار زن جوانی اگر گریه زاری است
روی یاس مصطفی شد ارغوانی پیش من
قامت تازه جوانی شد کمانی پیش من
ضربه ی دست سقیفه مادرم را زد زمین
هر دوچشم از کارافتادند آنی پیش من
فکری به حال زار غریب حجاز کن
جان علی برای علی دیده باز کن
حرفی بزن عزیزدلم زار و مضطرم
رحمی نما به حالمن واین دودخترم
گلبرگ یاس باغچه ی حق سفید نیست
در خِس خِسِ نفسنفسِ توامید نیست
شاهد برای اشک غریبیِّ ما به جز
این خانه دار وچاه که آهم شنیدنیست
وقتی که نام فاطمه روی لب من است
نادعلی علیست که تاب وتب من است
باید برای فاطمیِّه زیر ورو شوم
چون مدّعی شدم که علی مذهب من است
صحبت از فاطمه سر فصل غزل خوانی ماست
گریه در روضۀ او مسلک عرفانیماست
ما پریشان غم مادرمان فاطمه ایم
غربتش علت این گریۀ طولانی ماست