حتی بریده شد به گمانم امان صبر
آری، نبود صبر علی در گمان صبر
تنها نه با حق است، مع الصبر هم علیست
این افتخار تا به همیشه از آن صبر
حتی بریده شد به گمانم امان صبر
آری، نبود صبر علی در گمان صبر
تنها نه با حق است، مع الصبر هم علیست
این افتخار تا به همیشه از آن صبر
درک تو در تصور خلقت نیامده
شانت هنوز هم به روایت نیامده
ای از ازل مصور تصویر لایزال
آیینه ای به این همه قِدَمت نیامده
ای میوه معراج چشم روشن تو
یک کهکشان راه است تا فهمیدن تو
ای نور قبل از نور چشمت چشمه نور
دست همه خورشید ها بر دامن تو
می رسد از سوی تو لطف زیاد فاطمه
رزق و روزی مرا دست تو داده فاطمه
سود دنیا را نمی خواهم، دعایم کن فقط
ریخته در سفره من استفاده فاطمه
خمید قامت مادر عصای بابا شد
میان کوچه زمین خوردنش تماشا شد
هزار زخم حریفش نبود می دانم
کشان کشان که پدر رفت قامتش تا شد
قبل خلقت بود وقتی که خدا زهرا نوشت
پیشتر از پیش قبل از ابتدا زهرا نوشت
با ظهورِ او کمالاتِ خدا اظهار شد
دستِ حق از ابتدا تا انتها زهرا نوشت
می خواهم از مدینه خداحافظی کنم
از میخ و زخم سینه خداحافظی کنم
از مردم مدینه از این شهر خسته ام
از روزگار و مردمشان چشم بسته ام
یاسم ولی به چشم همه ارغوانی ام
سروم ولی به چشم همه قد کمانی ام
امروز قاتلم به ملاقاتم آمده
تا شهر را خبر کند از نیمه جانی ام
چون اشک شمع ، غمزده و بی صدا شدی
در پیش روم آینه ، آئینه ها شدی
از خانهٔ دو چشمِ علی بهر رفتنت
با اشکهای جاری من هم صدا شدی
در میان خلق با او بوده همسر فاطمه
از ازل ساقی علی بوده ست، کوثر فاطمه
نام زهرا می درخشد در میان اهل بیت
سیزده معصوم ما دُرّند، گوهر فاطمه
کاش لبخندِ تو یکروز به ما برگردد
باز از نانِ تو این سفره معطر گردد
میشود پیشِ خودت گریه کنم آهسته؟
میکنم دِق اگر این درد مکرر گردد
حالی که داری حال دوران پیمبر نیست
از تو چه پنهان حال ما هم از تو بهتر نیست
ای لیله القدری که عمرت لیله القدر است
انگار زنده ماندنت دیگر مقدر نیست