شعر شهادت حضرت ام البنين (س)

همسرم شیر خدا

اهل عالم هنر خصلت عباس من است
عشق در سایۀ شخصیت عباس من است

منم آن یار امین حامی دین، اُم بنین
هرچه دارم همه از دولت عباس من است

یا ام البنین

بس که عشق آکنده در جانِ تو یا ام البنین
عقل یکسر گشته حیرانِ تو یا ام البنین

دامنت گر مهدِ عشقِ حضرتِ مَه می شود.
چونکه دریاییست دامانِ تو یا ام البنین

آفتاب عشق

آفتاب عشق و ایمان حضرت ام البنین
جلوه گاه حی سبحان حضرت ام البنین

مادر پروردگار جود و ایمان و ادب
پادشاه ملک احسان حضرت ام البنین

روضه خون ام البنیه

یه مادر داره از احساس میگه
داره از روضه ی حساس میگه
گمونم روضه خون ام البنیه
داره از قامت عباس میگه:

یا ام کلثوم(س)

از این که دختر شیر است و خواهر شیر است
بدیهی است بیانش شبیه شمشیر است

برای شیرزن عصر خود شدن کافی ست
همین که خون علی در رگش سرازیر است

نخ چادرت

تو زیبا شدی کوه و دریا شدی
یه باغی پر از عطر گل ها شدی
یه همدم تو غم ها برای علی
یه زهراترین بعدِ زهرا شدی

چشم ابری

مادر روز های دلتنگی
بانوی گریه های طولانی
می شد از موج اشک هر روزت
اسمان مدینه طوفانی

پسرانم فدای حسین

خون قلبم نه ز داغ پسرم ریخت حسین
آسمان از غم تو روی سرم ریخت حسین

زینب آن نیست که پیش از سفر از پیشم رفت
از غم موی سپیدش جگرم ریخت حسین

مزارت عرش اعلا شد

چه گام استواری در دفاع از اصل دین داری
به راهی که در آن هستی بدون شک یقین داری

تو هم ام الادب هستی و هم ام البنین هستی
ارادت های دیرین بر امیرالمومنین داری

ام الشهید

ای جبرئیلم تا خدایت پرکشیدی
از مادر چشم انتظارت دل بریدی
جز ام لیلا کس نمیفهمد غمم را
من پیر گشتم تا چنین تو قد کشیدی

ام الشهید

با اینکه عمری در دواوین کهن هستی
ام البنین! اما فراتر از سخن هستی
مانند زهرا از تو بوی گریه می آید
ام البکای دیگری در شعر من هستی

شکوه فاطمی

شایسـته بودی با امیرالمؤمنین باشی
زیـرا لیاقت داشــتی مرد آفـرین باشی

وقتی علی فــرقی ندارد با رســـول الله
مثلِ خدیجه بی شک أمّ المؤمنین باشی

دکمه بازگشت به بالا