شعر شهادت حضرت زينب (س)

غم عشقت

اگر چه عالمی را از غم عشقت خبر کردم
ز خاک کربلا بی تو به صد ماتم گذر کردم

تنت بر روی خاک و سر به روی نیزه ها میرفت
پس از این در وفا نیت به ترک جان و سر کردم

سلام بر زینب

سلام ای با مقام و رتبه ی زن آشنا زینب
سلام ای عفت و صبر و وفا را محتوا زینب

سلام ای خورده نان از سفره ی ایمان پیغمبر
سلام ای قبله ی ایمان کل انبیا زینب

حسین من

یکسال و نیم را گذراندم بدون تو
با خیل دردها گذراندم بدون تو

بر روی دوش من غم هجر نگار بود
پائیز بود ، اگر چه به ظاهر بهار بود

حضرت زینب سلام الله

تو نوری و خورشید هم خاکستر توست

پرواز صد جبریل در بال و پر توست

این آیه های مریمِ در حالِ تنزیل

یا آبشار رشته های معجر توست

یا ام المصائب

از همان کودکی ام رنج و بلایا دیدم
چه بگویم که به یکباره چه غمها دیدم

طفل بودم که چو جوجه بدنم می لرزید
بین آن کوچه عجب محشر کبرا دیدم

شعر روضه حضرت زینب (س)

ناله بزن ؛ با ناله از گودال لشگر را ببر
زینب بیا , این شمر با پا رفته منبر را ببر

چون مادر خود بر کمر چادر ببند ای شیر زن
از زیر دست و پای این مردم برادر را ببر

دلشکسته

روزی به پات غم نخورم شب نمی شود
این دلشکسته صاحبِ منصب نمی شود

سوختن به پای “شمع”،ملاک تَقَرُّب است
“پروانه” تا نسوخت مُقَرَّب نمی شود

کوه صبر

حال عُشاق اکثراً با گریه بهتر می شود
خوش به حال هرکسی که چشم او تر می شود
عمر من دارد به پایان می‌رسد اما خوشم
روزگارم با همین گریه به تو سر می شود

شعر روضه حضرت زینب (س)

عاشق همیشه قسمتش حیران شدن بود
پاره گریبان بی سر و سامان شدن بود
اول قرار ما دو تا قربان شدن بود
رفتی و سهم من بلا گردان شدن بود

جانم حسین

یکسال و نیم مانده غمت در گلوی من
هر روز و شب تویی همه جا رو به روی من
در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو
دنیا کشیده خنجر غم بر گلوی من

امان ز هجر

امان ز هجر امان از نبودن تو حسین
گرفت جان مرا غصه ی تن تو حسین

ز سینه ام نفس بی قرار افتاده
حسین عشق تو در احتضار افتاده

یا زینب

افتاده ام به بستر بی سایبان حسین
از خواهر تو گریه گرفته امان حسین

در زیرآفتاب، سرت را بریده اند
در زیر آفتاب، به رویت دویده اند

دکمه بازگشت به بالا