سَمّ اثر کرد و تو را عاقبت از پا انداخت
آتش رفتن تو شعله به دلها انداخت
رحلتت نظم زمین را نه فقط بر هم ریخت
رفتنت زلزله در عرش معلّیٰ انداخت
سَمّ اثر کرد و تو را عاقبت از پا انداخت
آتش رفتن تو شعله به دلها انداخت
رحلتت نظم زمین را نه فقط بر هم ریخت
رفتنت زلزله در عرش معلّیٰ انداخت
با قلب بی قرار فقط گریه میکنیم
چون ابر در بهار فقط گریه میکنیم
هر وعده میخوریم غم یار خویش را
روزی هزار بار فقط گریه میکنیم
آمده عشق را کند اثبات
مردی از خانواده ی سادات
حسنی زاده ای جلیل القدر
ساقیِ باده ای جلیل القدر
هیچ کَس نیست , به این سادگی ارباب شود
مرهمِ زخمِ دلِ نوکرِ بی تاب شود…
هر که از مردمِ این شهر , گرفتار شود
مطمئنّاً ز سَرِ خوانِ تو سیراب شود
ری قبله گشته با حرم سیدالکریم
عزت گرفته با قدم سیدالکریم
عقده گشای قبر خراب حسن شده
صحن و سرای محترم سیدالکریم
گاهی مسیر عشق طولانی و باریک است
این راه, پر پیچ و خم است و غرق تشکیک است
دنیای شهر من اگرچه گاه تاریک است
احساس من این است که خورشید نزدیک است
علی خبر درست کرد
برای خانه ی خودش دوباره در درست کرد
مدینه بود و کینه بود
در جدید را زچوب های بیشتر درست کرد
از فیض این حرم چقدر با صفاست ری
سر منشأ تلألؤ نور خداست ری
فرموده اند شعبه ای از کربلاست ری
اصلا بگو نگین سلیمان ماست ری
سخت است چگونه بنویسم محنت را
آتش زده این زهر تمام بدنت را
آن روز دوشنبه که در خانیتان سوخت
سوزاند تمام دل و باغ و چمنت را
داعش اگر قصد جسارت بر حرم کرد
باید رسید و دست هایش را قلم کرد
بی بی(س) چرا این روز ها زائر نداری؟؟
از غربتت باید نشست و گریه هم کرد
خرمن آسودگی شرار بگیرد
چادر مادر اگر غبار بگیرد
وای از آن لحظه ی بدی که ببینی
گوشه ای از دامنش به خار بگیرد
مثل کبوتر محسن ومادر زمین خوردند
با پیکری زخمی, شکسته پر زمین خوردند
در آن هجوم لشگر پست یهودیها
مادر نه, بلکه ,ماسِوَی اللَه بر زمین خوردند