شعر عيد غدير خم

علی مولا

وضوح عشق هستی و تو را پنهان نمیدانم
تو را جز مالک قلب و امیر جان نمیدانم

قدم بگذاشتی با مهر خود در خانهء قلبم
تو صاحبخانه ای مهر تو را مهمان نمیدانم

به روز هیجده ، سال دهم ، بین غدیر خم
نشستم پای عهدت غیر از این پیمان نمیدانم

تویی با حق و حق با توست پس راه و مرامت را
جدا از آیه ها و مکتب قرآن نمیدانم

الا یا اهل عالم فاش میگویم کلامش را
به غیر از نص قرآن گفتهء یزدان نمی‌دانم

نبیِ آخرین احمد ولیِ اولین حیدر
نبی جز این نمیبینم ولی جز آن نمیدانم

نبی فریاد اکملت لکم سرداد این یعنی
که نعمتهای حق را جز سر این خوان نمیدانم

اذان بی علی مثل نماز بی وضو باشد
اذان بی علی را لایق اذعان نمیدانم

 داریوش جعفری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا