سقا که رفت با رفتنش چه بر سرت رفت
پشتِ سرش پشت و پناه و لشگرت رفت
گفتم خدا رحمی کُنَد اهل ِ حرم را
تا در کنار ِ علقمه آب آورت رفت
سقا که رفت با رفتنش چه بر سرت رفت
پشتِ سرش پشت و پناه و لشگرت رفت
گفتم خدا رحمی کُنَد اهل ِ حرم را
تا در کنار ِ علقمه آب آورت رفت
قصددارم عشق را گریان کنم
با مدد از فاطمه طوفان کنم
مرد جانبازی اگر هستی بمان
ورنه این غمنامه را هرگز مخوان
از سر شب سوره ی یاسین می خوانم حسین
خیمه ات میسوزد و من سینه سوزانم حسین
از حرم تا قتله گه راه زیادی نیست , نه
با چه حالی آمدم اینجا نمیدانم حسین