اشعار روضه

مشکل گشا

حال زارش را ببین حال بکایش را ببین
بین این زندان بی روزن صفایش را ببین

زحمت زنجیر دارد در قنوت نافله..
باهمین دست ورم کرده دعایش را ببین

نوکران موسی ابن جعفر

ما خاک پای حضرت موسی ابن جعفریم
در سایه سار رحمت موسی ابن جعفریم

داده به ما زیادتر از آنچه خواستیم
شرمنده ی عنایت موسی ابن جعفریم

شعر شهادت حضرت زینب(س)

در سینه ام جز مِهر زینب جا نخواهد شد
با او کسی در عاشقی همتا نخواهد شد

عاشق شوی حرف دلم را خوب می فهمی
ذکری شبیه “زینب کبری” نخواهد شد

اشاره

سکینه ام که در آن التهاب، آب شدم
کنار عمه ام از اضطراب، آب شدم

ازینکه با لب تشنه عمو رسید و گرفت
ز دستهای خودم مشک آب، آب شدم

مرثیه مسلمیه

پسرفاطمه افتاده ز پا یاور تو
پیکرم باد به قربان سر و پیکر تو

با تو اینقدر بگویم که دگر کوفه میا
می زند موج؛دورویی،نشود باور تو

یتیمی

رقیه بی تو بلاها کشید می دانی
پس ازتوروز خوشی را ندید می دانی ؟
بیا ببین که به روزم چه ها پدرآمد
وطعم تلخ یتیمی چشید می دانی؟

آغوش

دادم پس از تو دیگر از کف راه چاره
من ماندم و یک آسمان بی ستاره

فرقی ندارد زنده باشم یا نباشم
وقتی ندارم روی دوشم شیرخواره

قرارِ قلب

خاطـرات من از رضـا این است
سفره ای که همیشه رنگین است
حُـبِّ سلطان اصالت دین است
سرنوشت غـلامْ شیـرین است
این دعـ‌ــا بی قرار آمـین است

نبود

معرفت در اشک‌هایم قدّ یک ارزن نبود
نور خود را پخش کردی؛ چشم من روشن نبود

در جواب ناله‌ی جانسوزِ «هَل مِن ناصرت»
با خودم گفتم که روی صحبتش با من نبود

فراق تو

با خودم خمره ای از عشق و شراب آوردم
سوختم ساختم و حال خراب آوردم

نامه دادی که بیا منتظرت می مانم
ریختم اشک فراوان و جواب آوردم

نازهای دخترانه

خلق کرده حق به پاس ناز تو احساس را
در نگاه دیگران کردی تداعی یاس را

اوج احساساتی و دارم یقین در خلقتت
خرج کرده حضرت رب واژه وسواس را

پای زخمی

تا که لطفت شامل خودکار و دفتر میشود
حال شعرم با غزل های تو بهتر میشود

باز در کارم گره افتاد و مادر گفت که
حلّ مشکل روضه ی موسی بن جعفر میشود

دکمه بازگشت به بالا