اشعار شهدا

دلی شوریده داریم

ما دلی شوریده داریم و تنی بیمار نه!

بغض مان در سینه پنهان میشود ، انبار نه!

خانمان سوز است برپا کردن ناقوس جنگ

درغلاف است تیغ ها در قالب اشعار نه

شعر مدافع حرم

سپیده سر زده صدها سلام بر یاران
خبر… دوباره خبر… آمده خبر یاران

خبر به روشنی صبح صادق آمده است
خبر به سرخی خون شقایق آمده است

لباس رزم

هرآنکس بوده با این آستان مأنوس تر بهتر
هوای نوکری اینجاست چون محسوس تر بهتر

به شوق عشق باید دل به دریای شهادت زد
دمشق از موج سربازانش, اقیانوس تر بهتر

جنتشان

دل از هوا و هوس ها بریده اند اینان
شراب لم یزلی را چشیده اند اینان

تمام هستی شان را به کف گرفتند و
متاع جنتشان را خریده اند اینان

بدرقه

به رسم بدرقه مادر ,به دستش آب و قرآن بود
عزیز قلب او می رفت ولبهایش چه خندان بود

برو مادر…برو مادر…برو …دست علی یارت
خودم میدانم این وادی برایت مثل زندان بود

نوشتم غیرت ایرانیات و

نوشتم غیرت ایرانیات و
ندیدم عشق پاکستانیات و
میون جون فداهای تو بی بی!
بمیرم غربت افغانیات و…
محسن ناصحی

فدای غیرت

به نام عشق , بنام مدافعان حرم
سرم فدای امام مدافعان حرم

اگر که قسمت من نیست تاحرم بروم
بخوان مرا تو غلام مدافعان حرم

اهل غوغا مدافعان حرم

اهل غوغا مدافعان حرم
نسل زهرا مدافعان حرم
یا ابالفضل گفته و زده اند
دل به دریا مدافعان حرم

ما بیشتریم و بیشتر میگردیم

ما بیشتریم و بیشتر میگردیم
تا سیصد و سیزده نفر میگردیم
در نیجریه…یمن…در افغانستان
ما را بکشید, زنده تر میگردیم

راز شهادت طالعِ اقبالِ آن ها بود

راز شهادت طالعِ اقبالِ آن ها بود
عرشِ الهی گرم استقبالِ آن ها بود

در سینه ی آیینه جای خود,خدا دیدند
عشقِ شهادت دائماً در فالِ آن ها بود

یک مشت خاک

نرفته است که یک مشت خاک بردارد

بیاورد … یا عکس از پلاک بردارد

کسی که مست میِ عشق می‌شود دیگر

چرا پیاله‌ای از خون تاک بردارد !؟

کودکی باز

کودکی باز سراغ پدرش می گیرد

لحظه ای ساکت و با داد و فغان, بابا کو؟

شب جمعه سر قبر پدر گمنامش

اشک هایش همه چون سیل روان, بابا کو؟

دکمه بازگشت به بالا