همین که شامّه ام مستِ بوی نرگس شد
وصال, روزی این بینوای مُفلس شد
حضور حضرت معشوق در دلم حس شد
“ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد”
همین که شامّه ام مستِ بوی نرگس شد
وصال, روزی این بینوای مُفلس شد
حضور حضرت معشوق در دلم حس شد
“ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد”
ما بنده ایم و اختیار از خود نداریم
جز آنکه سر بر خاک پای تو گذاریم
ما را گدای کوی دلبر خلق کردند
ما با گدای تو شدن سرمایه داریم
چه بگویم چرا شروع کنم
مانده ام از کجا شروع کنم
اشبه الناس به رسول الله
از رسول خدا شروع کنم
زیباتر از این ماه در عالم قمری نیست
خورشید شده پا به فرار و خبری نیست
با تیغ نگاهش به ملک بال و پری نیست
زیباتر از او روی زمین گُل پسری نیست
آسمان دل ارباب, قمر می خواهد
شجر طیّبه ی عشق, ثمر می خواهد
هرچهنیرو بهدو بازویحسینبنعلیست
هرچه بودهست دو بازوی پسر میخواهد
جمال حضرت حق بی نقاب می آید
ز مشرق دلمان آفتاب می آید
به ربنای قنوتم جواب می آید
گل محمدی بوتراب می آید
قبل هر چیزی در عالم نور طاها خلق شد
نور او تا شد دو قسمت , نور مولا خلق شد
آفرینش غرق ظلمت بود و مثل شب سیاه
صبح سر زد آن زمان که نور زهرا خلق شد
میشود پای همـین زمزمهها توشه گرفت
به کرمْ خانهٔ شاه آمد و شش گوشه گرفت
میشود نادِعـلی گـفت و خدایی تر شد
با عـلـی زائـر دربـار دل و دلبـر شد
یا علیِّ ابن حسین ابن علی سالاری
آمـدی مـثل عمو جانت عَلم برداری
با اذان گفتن تو کـِیـْف کند اربابم
منـطق احمـد و تـیغ حیدر کرّاری
حسین ایمانی
سر خوشم باز در هوای علی
در هوای پر از خدای علی
قلم آورده ام که بنویسم
چند خطی فقط برای علی
می آید از بهشت خبرها یکی یکی
امشب گشوده شد همه درها یکی یکی
وقتی علی دوباره قدم میزند به خاک
مبهوت میشوند نظرها یکی یکی
به دفتر قلم شعر تر می گذارد
سپس قافیه را شکر می گذارد
تو روح تهجد شدی پس خداوند
طلوع تو را در سحر می گذارد