حدیث اشک

قافیه های جدید

باید به فکر قافیه های جدید بود

در شهر غمزده به هوای امید بود

باید به مثنوی پر و بال عقاب داد

شوری برای خلقت یک انقلاب داد

عشق را در سحر نگاه کنید

عشق را در سحر نگاه کنید

ذکر ِ خود را اِله اِله کنید 

گاه تصویر ِ ماه در چاه است

دلِ ما را محیطِ ماه کنید 

روضهء رضوان زینب

ما روضه دار روضهء رضوان زینبیم

در بین شهر, شهره به عنوان زینبیم

ما داغدیده ایم که بر سینه میزنیم

این استعلتش که پریشان زینبیم

 

از هرچه هست و نیست

از هرچه هست و نیستدگر بی نیاز شد
دستکسی که پیش کریمان دراز شد

درلطف با گدا, چه کسی بهتر از حسین؟
لبتر نکرده ایم در خانه باز شد

ولادت بانو…

و خدا خواست که ازهر بشری سر بشود

در دلش چشمهبجوشاند و کوثر بشود

سدره ی عشق از ایننهر تناور بشود

عالم از بوی خوشیاس معطر بشود

بسم رب الزهراسلام الله

بهترین فرم غزل هایم برای مادر است

دفتر شعرم مزین از صفای مادر است

در قنوت هر نماز خود دعایم می کند

هرچه دارم در دو عالم از دعای مادر است

بانوی خانواده ی توحید

قلم  افتاد روی  نام شما

مِن ومِن کرد و گفت یا زهرا

قلمم ریخت قطره ای جوهر

تا رسیدم به واژه ی مادر

پرواز می دهیم

پرواز می دهیم که بال وپرت کنیم

معراج می بریم که پیغمبرت کنیم

دیگر بس است خلوت چله نشینی ات

وقتش رسیده است مقرب ترت کنیم

گمان مکن …

گمان مکن پسرت ناتنی ‌برادر بود

 قسم به عشق, کنارم حسین دیگر بود

منال ام بنین و ببال از عباس

 تو شیر مادر و شیر تو شیر پرور بود

السلام وعلیک یافاطمه الزهرا(س)

بیت الغزل روضه ی مادر , پهلو

در زیر فشار لگد و در , پهلو

اول سپر بلای حیدر , زهرا

اول سپر بلای “کوثر” پهلو

یافاطمه الزهراسلام الله علیها

مانند شمع قصه ات از سر تمام شد

کوتاه مثل سوره ی کوثر تمام شد

سیلی وزید در وسط کوچه باد شد

تا هیجده ورق زد و دفتر تمام شد

کمترنفس بکش

زهرا! گمان کنم که زمان سفر شده

خواب و خوراک تو چه قدر مختصر شده

داری برای مرگ خودت می کنی دعا

امّا غروب عمر علی جلوه گر شده

دکمه بازگشت به بالا