به عشق نوحه گرت آمدمبه هیئتت
بهعشق اسم و نصب آمدم زیارتتان
ولی ز لحظه ی اول کهگنبدت دیدم
زشوقدیدن کویت چو ابر باریدم
به عشق نوحه گرت آمدمبه هیئتت
بهعشق اسم و نصب آمدم زیارتتان
ولی ز لحظه ی اول کهگنبدت دیدم
زشوقدیدن کویت چو ابر باریدم
دشمن مجال پا زدنت را گرفت و برد
یعنی حسین های تنت را گرفت و برد
دزدی ز ره رسید…خدا را نمیشناخت
عمامه و پیرُهنت را گرفت و برد
مصیبت, طاقتش را سر می آورد
که با خود یک دل پرپر می آورد
از آن تن های غرق خون! بمیرم
هزاران تیر باید در می آورد
باز هم که نوکران همه جمع اند برای تو
در کوچه های سینه زنی با نوای تو
حالا که باز ماه محرم رسیده است
این دست و سینه ام شده وقف عزای تو
انگار که ختمغائله می کردند
با حکم امیرولوله می کردند
باچکمه ویاکه اسب تازه نفسی
بر روی تن توهروله می کردند
کربلا قحط آب نشد که شد
جگر تو کباب نشد که شد
زیر کوهی ز تیغ و نیزه و تیر
حال و روزت خراب نشد که شد
بار دیگر شده دستم به دعا, بسم الله
هر که دارد هوس کرب و بلا , بسم الله
صحن چشمان من, انگار توهّم زده است
شده ام زائرت ای خون خدا, بسم الله
بادست مهربان توزنجیرمیشوم
در راستای عشق تودرگیرمیشوم
ازکودکی بزرگ شدم زیر بیرقت
شکرانۀ جوانی خود پیرمیشوم
مرا هوای حسینیه بی امان کرده
که چند سال مرا بیشتر جوان کرده
نفس که میکشم انگار بوی کرب و بلاست
هوای صحن ابالفضل مستمان کرده
غاز می شود غمعالم به نام عشق
ما داغدار سوگ توایم ای امام عشق
ایناشک ها ز تشنگی ات آب می خورند
خشکیده در عزای تو یک عمر کام عشق
ما را نوشته اند گدا دور خیمهات
ما را رسانده است خدا دور خیمه ات
یکسال منتظر نشستم و اشکم روانه بود
در آرزوی ماه عزا دور خیمه ات
شنیدهام شده قلبم وطن برای شما
و زیر قبه تو هم برای من وطناست
چه خوب,که من و تو خانه پیشهم داریم
چنان که عشق کنار اویسدر قرن است