شعر شهادت اهل بیت

یا فاطمه(س)

می زنم جار که غمخوار فقط فاطمه است
تا ابد ماه شب تار فقط فاطمه است

دشمن ما همه دنیا بشود یا نشود
غم نداریم اگر یار فقط فاطمه است

غمت ز خاطر هفت آسمان نخواهد رفت
شکوه داغ تو از یادمان نخواهد رفت

تو مادر ملکوتی، دعای هیچ کسی
بدون اذن شما، آسمان نخواهد رفت

یا فاطمه(س)

تا شعله دست بر پَرِ خَیر‌ُ النِّسا گذاشت
ما را میان غصه‌ی بی انتها گذاشت

باران کجاست؟! شمعِ نبی ذرّه‌ذرّه سوخت…
آتش چه حسرتی به دلِ ابرها گذاشت

یا زهرا(س)

خونه بی لبخند زهرا آسمون بی ستاره ست
اینو حیدرت می دونه دنبال یه راه چاره ست

بعد زندگیِ با تو به چی دل خوش کنه حیدر
قلب من رو کن تصور وقتی زینب میگه مادر

فاطمه جانم

دیروز بود انگار عشقت در گلم رفت‌
گفتی علی!غم‌های عالم از دلم رفت..

دیروز بود انگار با تو پا گرفتم
خندیدی و آرام دستت را گرفتم

دیدی غمش آخر علی را خون جگر کرد

دیدی غمش آخر علی را خون جگر کرد
قرآن بخوان اسما که قرآنم سفر کرد

هرچند ساکت بود دلگرمی من بود
با رفتنش دیگر مرا بی بال و پر کرد

سایه ات روی سر ما

ای همیشه سایه ات روی سر ما فاطمه
ما نبودیم و تو بودی مادر ما فاطمه

بعد بسم الله تنها بوده اسم اعظمت
صفحه صفحه زینت هر دفتر ما فاطمه

بانویی که خداست مُمتَحَنَش

بانویی که خداست مُمتَحَنَش
چل نفر خسته اند از زدنش

لگد دومی به پهلو خورد
آه از ضربه‌ی کمرشکنش

یا زهرا(س)

خبر پیچید در شهر و جماعت را صدا می‌کرد
چه غوغایی به پا می‌کرد
خبر پیچید در بینِ مدینه کینه‌ها را زیر و رو می‌کرد
دست‌ها را خوب رو می‌کرد

مادر مهربون

همسر علی ، مادر مهربون
ای جوونِ قد کمونِ نیمه جون
دنیا رو محروم نکن از بودنت
حتی بین بسترم شده بمون

من برم به آسمون برم به دریا چی بگم

من برم به آسمون برم به دریا چی بگم
رفته بودیم فدک و بگیریم اما چی بگم

کوه اگه بشنوه حرفمو کمر خم میکنه
حالا من چیکار کنم برم به بابا چی بگم

با عطر یاست می‌شود دنیا بهاری

زیباترین گلواژه ی اشعار حیدر
ای محرم گنجینه ی اسرار حیدر

باران رحمت می‌شد از چشم تو جاری
با عطر یاست می‌شود دنیا بهاری

دکمه بازگشت به بالا