شعر مدح امام حسین

عزیزم حسین

حالا که زائر نیستم؛ بگذار
در روضه‌ها دور و برت باشم
دستِ مرا هم بند کن جایی
بگذار، من هم نوکرت باشم

قرار شدکه مجال سخن نداشته باشی
قرارشدکه سری دربدن نداشته باشی

تَقاصِ چوب و لَبَت را طَلب کن ازعُشّاق
درست نیست “اویس قَرن” نداشته باشی

می نگرم

 

هر کجا می نگرم نقش تو پیداست حسین
همه جا مجلس تکریم تو برپاست حسین

تو چه کردی که زمان با تو موافق شده است
تا ابد رایت گلگون تو بر جا ست حسین

یا لَیتَنا کُنا مَعَک

در چشم ها باران رحمت را نگیر از ما
این سجده ی بر روی تربت را نگیر از ما

هر چند ما کفران نعمت کرده ایم اما
این بار لطفی کن ، وَ نعمت را نگیر از ما

هَل مِن مُعین

زهرا کنار درب حسینیه دم گرفت
هَل مِن مُعین… دوباره جهان رنگ غم گرفت

هیئت حریم توست ، وَ ما زائر توییم
خوشبخت شد کسی که شفا از حرم گرفت

یا حسین(ع)

ای آنکه نامت موجب شیدایی جبریل شد
شبنم زداغت رفته رفته جان گرفت و نیل شد

اندازه ی عرش خدا،رفعت گرفت این خانه ها
روی زمین وقتی برایت روضه ای تشکیل شد

لطف و عطایت

باید برسانیم به عالم خبری را
با شور و شهامت خبرِ معتبری را

اعجاز مسیحایی اَنفاس تو کافیست
تا دور کند از سرِ ما، هر خطری را

در مجلس روضه

عمریست که ما دست به دامان حسینیم
در مجلس روضه همه مهمان حسینیم

چون عشق حسین بن علی راه نجات است
پس تا به ابد مست و پریشان حسینیم

رحمت کثیر حسین

بهشت جلوه ای از رحمت کثیر حسین
زمانه ریزه خوار بی نظیر حسین

ز بند غم ز هیاهوی غصه آزاد است
کسی که مرغ دلش شد فقط اسیر حسین

پای غمت

مانند اشک، پای غمت بی‌اراده‌ام
خود را به دستِ گریه‌ی بی‌وقفه داده‌ام

هم‌لهجه‌ با «مَنم» نشدم؛ روستایی‌ام
از «مِن‌مِنم» بخوان چقدَر صاف و ساده‌ام

حال و روزم

دیگر به حال من دوا ارزش ندارد

این اشکهای پر بها ارزش ندارد

من حال و روزم مثل سنگ بین کوچه است
یا که فراوان است یا ارزش ندارد

روضه میخوانم

شب های جمعه بیقرارم! روضه میخوانم
با چشم های اشکبارم روضه میخوانم

گاهی برای این دلِ عاصیِ هرجایی
گاهی برای روزگارم روضه میخوانم

دکمه بازگشت به بالا