شعر مدح

سرفصل شادمانی

سرفصل شادمانی و پایان غم رسید 

وقت هنرنمایی لوح و قلم رسید

بافاطمه خدابه خودش فخر میکند

 برحجب و زهد وعاطفه صاحب علم رسید

عشق در آینه

باده در شور تمنّاست خدا می داند

آسمان محو تماشاست خدا می داند

 

شور در ثانیه ها , ثانیه ها در شوراست

عشق در آینه پیداست خدا می داند

می توان جان را به نام روشنش تطهیر کرد

می توان جان را به نام روشنش تطهیر کرد

آیۀ تطهیر را خواند و از او تفسیر کرد

در تب و تاب وضویش می خروشند آب ها:

آب را با آب آیا می توان تطهیر کرد؟

مدح و مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها

مادر گیتی نزاید همچو زهرا دختری

دختری که می کند بر کل زنها سروری

چشم گیتی تا ابد هرگز نبیند همچواو

دختری کو که کند در حق بابا مادری

شکر خدا حیدریم حیدری

شکر خدا مست می کوثرم 

شکر خدا فاطمه شد مادرم

شکر خدا اهل تولا شدم 

عاشق ذریه زهرا شدم

بانی خلقت عالم زهرا

بانی خلقت عالم زهرا

ناجی حضرت آدم زهرا

الگوی عصمت مریم زهرا

باعث بهجت خاتم زهرا

من اهل روضه ام به دعاهای مادرم

در روضه های آل عبا قد کشیدهام

این خانواده را ز ازل برگزیده ام

همچون کبوتری که به دنبال دانهاست

هرجا که روضه ای شده بر پا پریده ام

شبیه کبوتر

آهی ز جنس آه پیمبر کشید و بعد

بر طاق عرش سوره کوثر کشید و بعد

در هیئتی که حضرت زهرا حضور داشت

با اشک یک بهشت کشید و بعد

دکمه بازگشت به بالا